صفحه اصلی
فرهنگ فارسی
واژه های حرف "گ" - فرهنگ فارسی
گسستگی
گسستگی جنگل
گسستگی زیستگاه
گسل
گسل اریب لغز
گسل امتدادلغز
گسل جدایشی
گسل حلقوی
گسل خط لولایی
گسل سنگ
گسل شیب لغز
گسل عادی
گسل فعال
گسل فلسی
گسل مستعد
گسل معکوس
گسل ناهم نهاد
گسل هم نهاد
گسل پاره
گسل کردن
گسل گامه
گسلش
گسلش فراشکن
گسله
گسلیدن
گسلیده
گسنگی
گسکر
گسکری محله
گسکن
گسگر
گسی
گسی بنده
گسی کردن
گسیخت دوسویه
گسیخت سطحی همخوان
گسیخت یک سویه
گسیختن
گسیخته
گسیختگی
گسیختگی ژنی
گسیل
گسیل آبشاری گاما
گسیل آتشفشانی
گسیل آلاینده ها
گسیل آلفا
گسیل آکوستیکی
گسیل بتا
بیشتر