دیکشنری تخصصی

accounting principles

accounting procedures

accounting process

accounting rate of interest

accounting rate of return

accounting records

accounting research studies

accounting research study

accounting review

accounting software

accounting standard board

accounting standards

accounting standards steering committee

accounting system

accounting treatment

<hr> حسابها بازرگانى : دفاتر

حسابها بازرگانى : دفاتر

accounts

accounts payable

accounts payable subsidiary ledger

accounts receivable

accounts receivable subsidiary ledger

accounts recievable

accredite

accreted terrane

<hr> معنی : افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یک پارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان اری <hr> معانی دیگر : رشد (به ویژه از راه افزایش یا انباشته شدن)، نمو، به هم پیوستگی، چسبیدگی، انباشتگی، فزون وخشی، افزایش طبیعی، توسعه ی زمین در اثر رسوب تدریجی (در کنار رود یا دریا)، افزایش میزان ارک

معنی : افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یک پارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان اری معانی دیگر : رشد (به ویژه از راه افزایش یا انباشته شدن)، نمو، به هم پیوستگی، چسبیدگی، انباشتگی، فزون وخشی، افزایش طبیعی، توسعه ی زمین در اثر رسوب تدریجی (در کنار رود یا دریا)، افزایش میزان ارک

accretion

accretion of level

accretion vein

accretionary prism

accretionary wedge

accretive operator

accroissement

accros

accrual accounting

accrual accounting assumption

accrual assumption

accrual basis

accrual basis concept

accrual basis of accounting

accrual concept

accrual method of accounting

accrual of tax expense

accrual on accrual basis

accruals

accruals accounts

<hr> معنی : تعلق گرفتن، افزوده شدن، منتج گردیدن <hr> معانی دیگر : انباشته شدن، عاید شدن، رسیدن به، مرتب اضافه شدن (بهره ی پول)، به دست آمدن، حاصل شدن

معنی : تعلق گرفتن، افزوده شدن، منتج گردیدن معانی دیگر : انباشته شدن، عاید شدن، رسیدن به، مرتب اضافه شدن (بهره ی پول)، به دست آمدن، حاصل شدن

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی