دیکشنری تخصصی

cartesian coordinates in the plane

cartesian equation

cartesian geometry

cartesian plane

cartesian product

cartesian product of distances

cartesian product of intervals

cartesian product of sets

cartesian space

cartesian surface

cartesian tensor

cartesiian coordinate system

cartger

carthamus tinctorius

cartier operator

<hr> معنی : غضروف، نرمه استخوان، کرجن، خیشوم <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی)، نرمه، زردپی

معنی : غضروف، نرمه استخوان، کرجن، خیشوم معانی دیگر : (کالبد شناسی)، نرمه، زردپی

cartilage

<hr> نقشه ی آماری (نقشه ای که از طریق نقطه ها و خطوط موازی و رنگ آمیزی اطلاعات آماری می دهد)، نقشه اماری جغرافیایی

نقشه ی آماری (نقشه ای که از طریق نقطه ها و خطوط موازی و رنگ آمیزی اطلاعات آماری می دهد)، نقشه اماری جغرافیایی

cartogram

<hr> معنی : نقشه کش <hr> معانی دیگر : (کسی که کارش تهیه ی نقشه و نمودار است) نقشه نگار، نمودارنگار، طراح

معنی : نقشه کش معانی دیگر : (کسی که کارش تهیه ی نقشه و نمودار است) نقشه نگار، نمودارنگار، طراح

cartographer

cartographic enhancement

cartographic feature

cartographic information system or cis or cis

cartographic modeling

cartographic scanner

cartographic unit

cartographic unite or cartographic or cartographic

<hr> معنی : نقشه کشی <hr> معانی دیگر : نقشه نگاری، نمودار نگاری، علم و هنر ساختن نقشه و نمودار و کروکی

معنی : نقشه کشی معانی دیگر : نقشه نگاری، نمودار نگاری، علم و هنر ساختن نقشه و نمودار و کروکی

cartography

carton press

<hr> معنی : فیلم های نقاشی شده، کاریکاتور، داستان مصور، تصویر مضحک <hr> معانی دیگر : (تصویر غلو آمیز و هجو آمیز شخص یا مکان و غیره) کاریکاتور، طنز نقش، (در مورد طرح گلدوزی یا نقاشی روی دیوار و غیره) پیش نقش (مسوده یا تصویر مدادی یا الگو که از روی آن نقش نهایی را ترسیم می کنند)، الگو، رجوع شود به: comic strip، کارتون، مضحک قلمی (animated cartoon هم می گویند)

معنی : فیلم های نقاشی شده، کاریکاتور، داستان مصور، تصویر مضحک معانی دیگر : (تصویر غلو آمیز و هجو آمیز شخص یا مکان و غیره) کاریکاتور، طنز نقش، (در مورد طرح گلدوزی یا نقاشی روی دیوار و غیره) پیش نقش (مسوده یا تصویر مدادی یا الگو که از روی آن نقش نهایی را ترسیم می کنند)، الگو، رجوع شود به: comic strip،

cartoon

cartoon and animation film

cartoon animated

cartoon animation

cartoon film

cartop platform

<hr> معنی : گلوله توپ <hr> معانی دیگر : فشنگ

معنی : گلوله توپ معانی دیگر : فشنگ

cartouche

<hr> معنی : گلوله، فشنگ، کارتریج <hr> معانی دیگر : استوانه (حلقه ی فیلم دوربین عکاسی با ماسوره و پوشش خارجی آن که یکجا در دوربین می گذارند)، (جنگ افزار) فشنگ (شامل پوکه و باروت و گلوله یا ساچمه)، (گرامافون) سوزن و ملحقات آن (که می توان آن را تعویض کرد)، (مکانیک) سوپاپ اطمینان، شیر فشنگی، (معدن) لوله ی ناریه، لوله ی دینامیت

معنی : گلوله، فشنگ، کارتریج معانی دیگر : استوانه (حلقه ی فیلم دوربین عکاسی با ماسوره و پوشش خارجی آن که یکجا در دوربین می گذارند)، (جنگ افزار) فشنگ (شامل پوکه و باروت و گلوله یا ساچمه)، (گرامافون) سوزن و ملحقات آن (که می توان آن را تعویض کرد)، (مکانیک) سوپاپ اطمینان، شیر فشنگی، (معدن) لوله ی ناریه، 

cartridge

cartridge faucet

cartridge font

cartridge fuse

cartridge hammer

cartridge heater

cartridge slurry

<hr> لایه یا قلمبه ی گوشتی (مثلا تاج خروس و غبغب بوقلمون)، گوشتاله

لایه یا قلمبه ی گوشتی (مثلا تاج خروس و غبغب بوقلمون)، گوشتاله

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی