دیکشنری تخصصی

debriscone detrital cone or debris cone or debris cone

<hr> معنی : وام، دین، فام، قصور، بدهی، قرض <hr> معانی دیگر : (مجازی) بدهکاری، مدیون بودن، زیر بار منت بودن، پیمان دار بودن، (الهیات) گناه، معصیت

معنی : وام، دین، فام، قصور، بدهی، قرض معانی دیگر : (مجازی) بدهکاری، مدیون بودن، زیر بار منت بودن، پیمان دار بودن، (الهیات) گناه، معصیت

debt

debt capital

debt equity ratio

debt in arrears

debt in record

debt ratio

debt securities

debt to accelerate a

<hr> معنی : مدیون، بدهکار، ستون بدهکار <hr> معانی دیگر : (شخص یا موسسه یا ملت) مدیون، وام دار

معنی : مدیون، بدهکار، ستون بدهکار معانی دیگر : (شخص یا موسسه یا ملت) مدیون، وام دار

debtor

debtors

debtors control account

debtors ledger

debtors subsidiary ledger

<hr> حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن

حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن

debug

debug aids

<hr> برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل، اشکال زدائى کامپیوتر : اشکال یابى

برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل، اشکال زدائى کامپیوتر : اشکال یابى

debugger

debugger program

debugging

debugging a program

debugging aids

debunching

deburring

debye

debye effect

debye energy function

debye length

debye sears effect

<hr> مخفف:، کاسته، اعلام، اعلامیه، میل، زاویه ی انحراف، مخفف: دسامبر، مخفف: کاسته مخفف: اعلام، اعلامیه مخفف: میل، زاویه ی انحراف مخفف: کاهش مخفف: دسامبر، مخفف: کاسته مخفف: اعلام، اعلامیه مخفف: میل، زاویه ی انحراف مخفف: کاهش مخفف: دسامبر

مخفف:، کاسته، اعلام، اعلامیه، میل، زاویه ی انحراف، مخفف: دسامبر، مخفف: کاسته مخفف: اعلام، اعلامیه مخفف: میل، زاویه ی انحراف مخفف: کاهش مخفف: دسامبر، مخفف: کاسته مخفف: اعلام، اعلامیه مخفف: میل، زاویه ی انحراف مخفف: کاهش مخفف: دسامبر

dec station

<hr> پیشوند به معنی: ده، ده واحدی، ضریب ده [decameter] (پیش از حرف صدادار می شود: dec-)

پیشوند به معنی: ده، ده واحدی، ضریب ده [decameter] (پیش از حرف صدادار می شود: dec-)

deca

deca system

decaboxylation

<hr> معنی : دهه، دوره ده ساله، عدد ده <hr> معانی دیگر : ده سال، گروه ده تایی، ده عددی

معنی : دهه، دوره ده ساله، عدد ده معانی دیگر : ده سال، گروه ده تایی، ده عددی

decade

decade box

decade scaler cunter decade decade counter scale of ten circuit

<hr> معنی : منحط، روبانحطاط، روبفساد رونده <hr> معانی دیگر : فرومایه، فاسد، فاوا، هرزه، رو به زوال، رو به نابودی

معنی : منحط، روبانحطاط، روبفساد رونده معانی دیگر : فرومایه، فاسد، فاوا، هرزه، رو به زوال، رو به نابودی

decadent

decadic logarithm

decadic system

<hr> (قهوه و غیره) بی کافئین

decaffeinated

<hr> معنی : ده پهلو، شکل ده ضلعی و ده زاویهای <hr> معانی دیگر : (هندسه) ده گوشه، ده سویه (چند وجهی که دارای ده خط و ده گوشه است)، ده ضلعی

معنی : ده پهلو، شکل ده ضلعی و ده زاویهای معانی دیگر : (هندسه) ده گوشه، ده سویه (چند وجهی که دارای ده خط و ده گوشه است)، ده ضلعی

decagon

decagonal

decahedral

<hr> معنی : دهرو، ده وجه <hr> معانی دیگر : (هندسه) ده پهنه، ده سطحی (جسم کروی دارای ده سطح صاف)، ده وجهی

معنی : دهرو، ده وجه معانی دیگر : (هندسه) ده پهنه، ده سطحی (جسم کروی دارای ده سطح صاف)، ده وجهی

decahedron

decalcarisant

decalcarisation

<hr> معنی : کلسیم گیری، بی اهک کردن، کم شدن مواد اهکی استخوان <hr> معانی دیگر : طب کلسیم گیری

معنی : کلسیم گیری، بی اهک کردن، کم شدن مواد اهکی استخوان معانی دیگر : طب کلسیم گیری

decalcification

<hr> ( decal : ) کلسیم چیزی را گرفتن، بی اهک کردن

( decal : ) کلسیم چیزی را گرفتن، بی اهک کردن

واژه های حرف "d" - دیکشنری تخصصی