دیکشنری تخصصی

moment curvature

moment curvature relationship

moment distribution

moment distribution method

moment generating function

moment gradient

moment magnification factor

moment matrix

moment method

moment of a couple

moment of a force

moment of area

moment of couple

moment of dipole

moment of force

moment of inertia

moment of inertia of mass

moment of momentum

moment of momentum equation

moment of resistance

moment of the n th order

moment problem

moment ratio

moment ratio diagram

moment resisting space frame

moment rotation curve

moment test of normality

momental

<hr> آنا، در یک دم، در یک لحظه، هر آن، لحظه به لحظه، دم به دم، یک دم، یک آن، برای لحظه ای، دم بدم، آن باآن، لحظه لحظه، یک لحظه، بطورآنی یا زودگذر

آنا، در یک دم، در یک لحظه، هر آن، لحظه به لحظه، دم به دم، یک دم، یک آن، برای لحظه ای، دم بدم، آن باآن، لحظه لحظه، یک لحظه، بطورآنی یا زودگذر

momentarily

<hr> معنی : زود گذر، انی <hr> معانی دیگر : آنی، گذرا، مکرر، تکرار شونده، بسایند، پی در پی، دایم، آن به آن

معنی : زود گذر، انی معانی دیگر : آنی، گذرا، مکرر، تکرار شونده، بسایند، پی در پی، دایم، آن به آن

momentary

momentary contact switch

momentary creep

moments of different order

moments of random variable

<hr> معنی : مقدار حرکت، نیروی حرکت انی، مقدار جنبش انی <hr> معانی دیگر : نیروی فزاینده، شتاب آهنگ، گشتاور، (فیزیک) عزم حرکت، (جنبش زور) جنب زور، ممنتم

معنی : مقدار حرکت، نیروی حرکت انی، مقدار جنبش انی معانی دیگر : نیروی فزاینده، شتاب آهنگ، گشتاور، (فیزیک) عزم حرکت، (جنبش زور) جنب زور، ممنتم

momentum

momentum coefficient

momentum conservation

momentum equation

monacanth

monactine

<hr> معنی : اتم، تک، یکه، واحد، جوهر الهی <hr> معانی دیگر : موناد، ذره ی زنده، جوهر فرد، وحدت فرد، هر چیز ساده و نادیدنی، (زیست شناسی) تکی، تکساز واره، (شیمی) اتم یا ماده یا ریشه ی یک ظرفیتی، تک ارزه، ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است

معنی : اتم، تک، یکه، واحد، جوهر الهی معانی دیگر : موناد، ذره ی زنده، جوهر فرد، وحدت فرد، هر چیز ساده و نادیدنی، (زیست شناسی) تکی، تکساز واره، (شیمی) اتم یا ماده یا ریشه ی یک ظرفیتی، تک ارزه، ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است

monad

<hr> معنی : تکین <hr> معانی دیگر : تکین

معنی : تکین معانی دیگر : تکین

monadic

monadic boolean operator

monadic operation

monaral

monastral blue

<hr> (ملکول) تک اتمی، دارای یک اتم، دارای یک اتم یا گروه اتمی مبادله پذیر، یک ذره ای، دارای یک جوهر فرد

(ملکول) تک اتمی، دارای یک اتم، دارای یک اتم یا گروه اتمی مبادله پذیر، یک ذره ای، دارای یک جوهر فرد

monatomic

monatomic layer

واژه های حرف "m" - دیکشنری تخصصی