دیکشنری تخصصی

oceanic crust or crust or crust

oceanic formation

oceanic island

oceanic plateau

oceanic ridge

oceanic rise

oceanic trench or oceanic trenches or oceanic trenches

oceanite

<hr> معنی : شرح اقیانوس ها، شرح دریاها، اقیانس شناسی <hr> معانی دیگر : دریا شناسی، اقیانوس شناسی

معنی : شرح اقیانوس ها، شرح دریاها، اقیانس شناسی معانی دیگر : دریا شناسی، اقیانوس شناسی

oceanography

oceanography or oceanolography or oceanolography

<hr> دریا شناسی، اقیانوس شناسی

دریا شناسی، اقیانوس شناسی

oceanology

ocellar

ocellar bristle or ocellar bristles or ocellar bristles

ocellar triangle

<hr> (جانور شناسی)، چشم ساده، چشمک، چشم خال

(جانور شناسی)، چشم ساده، چشمک، چشم خال

ocellus

<hr> معنی : گل اخری، خاک سرخ، با گل اخری رنگ کردن <hr> معانی دیگر : اخرا، گل اخرا، ochre خاک سر

معنی : گل اخری، خاک سرخ، با گل اخری رنگ کردن معانی دیگر : اخرا، گل اخرا، ochre خاک سر

ocher

ocher clay

ocherous or ochreous or ochreous or ochrous

ochoan

ochratoxin

<hr> معنی : خاک سرخ، با گل اخری رنگ کردن <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: ocher، ocher خاک سر، گل اخری

معنی : خاک سرخ، با گل اخری رنگ کردن معانی دیگر : رجوع شود به: ocher، ocher خاک سر، گل اخری

ochre

ochreous

ochrepts

ochric epipedon

ocluded front

<hr> (مخفف: (optical character recognition (or reader)، تشخیص الکترونیکی حروف، وات شناسی نوری، کاراکتر شناسی نوری، بازشناسی نوری کاراکتر

(مخفف: (optical character recognition (or reader)، تشخیص الکترونیکی حروف، وات شناسی نوری، کاراکتر شناسی نوری، بازشناسی نوری کاراکتر

octa

octactine

<hr> گروه (یا دسته و غیره) هشت تایی

گروه (یا دسته و غیره) هشت تایی

octad

<hr> معنی : هشت وجهی، هشت گونه، چیز هشت گوشه <hr> معانی دیگر : (هندسه) هشت گوشه، هشت ضلعی

معنی : هشت وجهی، هشت گونه، چیز هشت گوشه معانی دیگر : (هندسه) هشت گوشه، هشت ضلعی

octagon

<hr> هشت گوشه، هشت بر، هشت پهلو، هشت ضلعی

هشت گوشه، هشت بر، هشت پهلو، هشت ضلعی

octagonal

octagonal group

octagonal ingot

octahedral

octahedral cleavage or cleavage or cleavage

octahedral coordination

octahedral copper ore

octahedral group

octahedral holes

octahedral iron ore

octahedral planes

<hr> معنی : جسم هشت سطحی <hr> معانی دیگر : (هندسه) جسم هشت وجهی، هشت بر

معنی : جسم هشت سطحی معانی دیگر : (هندسه) جسم هشت وجهی، هشت بر

octahedron

octahedron or octahedral or octahedral

<hr> معنی : هشت هشتی <hr> معانی دیگر : هشت تایی، بر پایه ی عدد هشت

معنی : هشت هشتی معانی دیگر : هشت تایی، بر پایه ی عدد هشت

واژه های حرف "o" - دیکشنری تخصصی