دیکشنری تخصصی

percentage expression

percentage extruction

percentage frequency

percentage log

percentage map

percentage markup on cost

percentage of completion

percentage of completion method

percentage of profit to sales

percentage of reinforcement

percentage passing

percentage point

percentage reduction in area

percentage retained

percentage retraction

percentage saturation

percentage yarn shrinkage

<hr> صدکی، وابسته به صدک، درصدی، (آمار) صدک، محاسبه شده بقرار هر صدی، برحسب درصد

صدکی، وابسته به صدک، درصدی، (آمار) صدک، محاسبه شده بقرار هر صدی، برحسب درصد

percentile

percentile norm

percentile point

percentile points

percentile rank

<hr> معنی : اگاهی، درک، احساس، ادراک، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک <hr> معانی دیگر : برداشت، استنباط، تلقی، تعبیر، بینش، اندریافت، فهم، پی بردن

معنی : اگاهی، درک، احساس، ادراک، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک معانی دیگر : برداشت، استنباط، تلقی، تعبیر، بینش، اندریافت، فهم، پی بردن

perception

perception model

perception point

perception reaction time

perception time

perched aquifer

perched groundwater or groundwater or groundwater

perched horizon

perched rock

perched spring

perched stream

perched water

perched water table

perching

perching bed

<hr> (شیمی) پرکلرات (ملح اسید پرکلریک که دارای بنیان منفی clo4 است)

(شیمی) پرکلرات (ملح اسید پرکلریک که دارای بنیان منفی clo4 است)

perchlorate

<hr> رسوب شیمى : رسوب کردن

percipitate

percipitation

percision

<hr> معنی : تراوش کردن، رد شدن، صاف کردن، نفوذ کردن <hr> معانی دیگر : (قهوه) از صافی رد کردن یا شدن، تراویدن، نشست کردن، (مجازی) پخش شدن

معنی : تراوش کردن، رد شدن، صاف کردن، نفوذ کردن معانی دیگر : (قهوه) از صافی رد کردن یا شدن، تراویدن، نشست کردن، (مجازی) پخش شدن

واژه های حرف "p" - دیکشنری تخصصی