دیکشنری تخصصی

running gag

<hr> (گاری و کالسکه و غیره) چرخ و محور و سایر وسایل تحرک، قسمت حرکت کننده ماشین چون لوکوموتیو

(گاری و کالسکه و غیره) چرخ و محور و سایر وسایل تحرک، قسمت حرکت کننده ماشین چون لوکوموتیو

running gear

running ground

<hr> (کتاب) عنوان مکرر (که معمولا در بالای هر صفحه یا صفحه ی دست چپ چاپ می کنند)، سرصفحه

(کتاب) عنوان مکرر (که معمولا در بالای هر صفحه یا صفحه ی دست چپ چاپ می کنند)، سرصفحه

running head

running in of the tools

running in parallel

running mark

running median

running on

running rock

running sand

running shot

running speed

running time

running time study

<hr> عنوان کوچک هر یک از صفحات کتاب <hr> running title (or headline) سر صفحه یا سرستونی که بالای همه صفحات دیده می شود

عنوان کوچک هر یک از صفحات کتاب running title (or headline) سر صفحه یا سرستونی که بالای همه صفحات دیده می شود

running title

running vector

runoff coefficient

runoff cycle

runoff detention

runoff distribution curve

runoff intensity

runoff percentage

runoff rate

runoff rate or runoff intensity or runoff intensity

runoff volume

runoff water

runs test

runs test for symmetry

runs up and down test

<hr> معنی : باند فرودگاه، راهرو، مجرا، رد پا <hr> معانی دیگر : (فرودگاه) باند، (رودخانه یا جوی یانهر) بستر، (جانوران به ویژه آهو) گذرگاه، باریکه راه، راهچه، معبر، (تختگاهی که از صحنه ی تئاتر به وسط سالن امتداد می یابد و مدل ها روی آن راه می روند) پیشگاه

معنی : باند فرودگاه، راهرو، مجرا، رد پا معانی دیگر : (فرودگاه) باند، (رودخانه یا جوی یانهر) بستر، (جانوران به ویژه آهو) گذرگاه، باریکه راه، راهچه، معبر، (تختگاهی که از صحنه ی تئاتر به وسط سالن امتداد می یابد و مدل ها روی آن راه می روند) پیشگاه

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی