دیکشنری تخصصی

slot drilling machine

slot lever

slot line

slot loading

slot mask aperture grill

slot or and or wedge or bolt

slot planting

slot section

slot striplines

slot weld

<hr> معنی : چاک دار <hr> معانی دیگر : قسمت سوم وگذشته tols

معنی : چاک دار معانی دیگر : قسمت سوم وگذشته tols

slotted

slotted bucket

slotted bucket stilling basin

slotted flexible drain tile

slotted grating dissipator

slotted liner

slotted rotor plate serrated rotor plate rotor plate split

slotted section slotted line slotted wave guide

slotted shutter

slotting machine

<hr> معنی : نهر، باتلاق، لجن زار، انحطاط، پوست، لجن، پوسته خارجی، پوست ریخته شده مار، پوسته پوسته شدگی، پوست مار، پوست دله زخم، در لجن گیر افتادن <hr> معانی دیگر : ور آمدن، (پوست و پر و مو و غیره) افتادن یا انداختن، از شر چیزی راحت شدن، خلاص شدن، پوست مار (که هر چند یکبار می افتد)، تولک، پوست (انداخته شده)، موی (ریخته شده)، پوسته، پوستک، (پزشکی) توده ی بافت مرده، مرده بافت، اندوه ژرف، (عمیق) اندوهگینی، نومیدی، سرخوردگی، انحطاط اخلاقی، فساد اخلاق، سبوس، پوست انداختن، ضربه سنگین زدن

معنی : نهر، باتلاق، لجن زار، انحطاط، پوست، لجن، پوسته خارجی، پوست ریخته شده مار، پوسته پوسته شدگی، پوست مار، پوست دله زخم، در لجن گیر افتادن معانی دیگر : ور آمدن، (پوست و پر و مو و غیره) افتادن یا انداختن، از شر چیزی راحت شدن، خلاص شدن، پوست مار (که هر چند یکبار می افتد)، تولک، پوست (انداخته شده)، م

slough

slough off

sloughed filling

sloughing

slovina

<hr> معنی : سست، کودن، کند، تنبل، اهسته، تدریجی، اهسته کردن یا شدن <hr> معانی دیگر : کند ذهن، کند هوش، دیر فهم، دیر آموز، پردرنگ، پر تعویق، آهسته، کندرو، یواش، کم سرعت، بطی (در برابر: تند fast)، کم اشتیاق، کم شور، بی جنب و جوش، کم تحرک، دیرانگیز، کم فعالیت، کساد، (ساعت و زمان) عقب، کم نما، کند اثر، دیر اثر، زمانگیر، وقتگیر، دیر گذر (در برابر: زود گذر fleeting)، کسل کننده، کم سوز، آهسته کردن یاشدن، کند کردن یا شدن، از سرعت کاستن، یواش کردن یا شدن، کم کردن یا شدن، به تاخیر انداختن، عقب انداختن، بی حال، کاهل، به آهستگی، به کندی، با سرعت کم، یواش (slowly هم می گویند)

معنی : سست، کودن، کند، تنبل، اهسته، تدریجی، اهسته کردن یا شدن معانی دیگر : کند ذهن، کند هوش، دیر فهم، دیر آموز، پردرنگ، پر تعویق، آهسته، کندرو، یواش، کم سرعت، بطی (در برابر: تند fast)، کم اشتیاق، کم شور، بی جنب و جوش، کم تحرک، دیرانگیز، کم فعالیت، کساد، (ساعت و زمان) عقب، کم نما، کند اثر، دیر اثر، ز

slow

slow acting relay slow operate relay

slow action explosive or explosive or explosive

slow assets

slow blow fuse

slow burning

slow color

slow curing

slow curing cutback

slow cutting

<hr> کندسازی، کاهش، کاستن سرعت یا میزان چیزی، کسادی، کسادی a slowdown in production کاهش تولید

کندسازی، کاهش، کاستن سرعت یا میزان چیزی، کسادی، کسادی a slowdown in production کاهش تولید

slow down

slow film

slow heating rate

<hr> (حرکت یا عمل) کند، کند جنبی، کند عمل، کند کار، کندرو

(حرکت یا عمل) کند، کند جنبی، کند عمل، کند کار، کندرو

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی