دیکشنری تخصصی

vorticity equation

vorticity vector

vosepic plasmic fabric

<hr> معنی : رای، دعا، اخذ رای، رای دادن، فعالیت انتخاباتی کردن <hr> معانی دیگر : آرا، نظر یا خواسته ی خود را بیان کردن، ورقه ی رای، تعرفه (ballot هم می گویند)، حق رای

معنی : رای، دعا، اخذ رای، رای دادن، فعالیت انتخاباتی کردن معانی دیگر : آرا، نظر یا خواسته ی خود را بیان کردن، ورقه ی رای، تعرفه (ballot هم می گویند)، حق رای

vote

voting

voting by proxy

voting model

voting paradox

voting power

voting share stock

voting shares

voting stock

<hr> معنی : اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن <hr> معانی دیگر : (معمولا با: for) ضمانت کردن، تضمین کردن، پایندان کردن، تصدیق کردن، اثبات کردن، به ثبوت رساندن، (مهجور) ضمانت، پایندانی

معنی : اطمینان دادن، تایید کردن، ضمانت کردن معانی دیگر : (معمولا با: for) ضمانت کردن، تضمین کردن، پایندان کردن، تصدیق کردن، اثبات کردن، به ثبوت رساندن، (مهجور) ضمانت، پایندانی

vouch

<hr> معنی : ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده، سند، شاهد، شهادت دادن <hr> معانی دیگر : ضمانت کننده، پایندان، مصدق

معنی : ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده، سند، شاهد، شهادت دادن معانی دیگر : ضمانت کننده، پایندان، مصدق

voucher

voucher register

voucher system

vouchers

vouchers payable

voulgar fraction

voussoir

<hr> (لاتین) صدا، صدا، رای، عقیده

(لاتین) صدا، صدا، رای، عقیده

voxel

<hr> معنی : سفر، سفر دریا، سفر دریا کردن، سفر کردن <hr> معانی دیگر : (به ویژه دریایی ـ معمولا طولانی) سفر، مسافرت، سفر فضایی، سفر هوایی، سفرنامه

معنی : سفر، سفر دریا، سفر دریا کردن، سفر کردن معانی دیگر : (به ویژه دریایی ـ معمولا طولانی) سفر، مسافرت، سفر فضایی، سفر هوایی، سفرنامه

voyage

voyage charter

<hr> مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری

مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری

voyager

vozhminite

vp or vp

vraconian

vram

vram = video random access memory

vrbaite

vredenburgite

vritti

vrml

vrms

<hr> (لاتین) مخفف: بازگشت به مطالب بالا، (لاتین) مخفف: بازگشت به مطالب بالا

(لاتین) مخفف: بازگشت به مطالب بالا، (لاتین) مخفف: بازگشت به مطالب بالا

واژه های حرف "v" - دیکشنری تخصصی