انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : فن مکانیک هواپیمایی <hr> معانی دیگر : (بخشی از علم مکانیک که با هوا و گازها و اثر آنها بر اجسام در حال حرکت سر و کار دارد) ارو مکانیک، هوا مکانیک

معنی : فن مکانیک هواپیمایی معانی دیگر : (بخشی از علم مکانیک که با هوا و گازها و اثر آنها بر اجسام در حال حرکت سر و کار دارد) ارو مکانیک، هوا مکانیک

aeromechanics

aeromedical

<hr> (بخشی از علم پزشکی که با بیماری های ناشی از پرواز در جو زمین سر و کار دارد) هوا پزشکی، طب قسمتی از طب که درباره ء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند

(بخشی از علم پزشکی که با بیماری های ناشی از پرواز در جو زمین سر و کار دارد) هوا پزشکی، طب قسمتی از طب که درباره ء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند

aeromedicine

<hr> (دستگاه ثبت وضع آب و هوا که توسط هواپیما یا بالن حمل می شود) هوانگار هوابرد

(دستگاه ثبت وضع آب و هوا که توسط هواپیما یا بالن حمل می شود) هوانگار هوابرد

aerometeorograph

<hr> معنی : چگالی سنج <hr> معانی دیگر : (دستگاه سنجش چگالی هوا و گازها) چگالی سنج هوا، آیرومتر، دستگاه اندازه گیری چگالی و جرم هوا

معنی : چگالی سنج معانی دیگر : (دستگاه سنجش چگالی هوا و گازها) چگالی سنج هوا، آیرومتر، دستگاه اندازه گیری چگالی و جرم هوا

aerometer

aerometry

aeromotor

aeronat

<hr> معنی : خلبان، هوانورد <hr> معانی دیگر : (امروزه کمتر به کار می رود) هوانورد

معنی : خلبان، هوانورد معانی دیگر : (امروزه کمتر به کار می رود) هوانورد

aeronaut

<hr> معنی : مربوط به دانش هوانوردی <hr> معانی دیگر : مربوط به دانش هوانوردی

معنی : مربوط به دانش هوانوردی معانی دیگر : مربوط به دانش هوانوردی

aeronautic

<hr> معنی : مربوط به دانش هوانوردی <hr> معانی دیگر : وابسته به علم هوانوردی

معنی : مربوط به دانش هوانوردی معانی دیگر : وابسته به علم هوانوردی

aeronautical

<hr> (نقشه ی توپوگرافیک یک محل که برای راهنمایی خلبانان درست می شود) نقشه ی هوانوردی

(نقشه ی توپوگرافیک یک محل که برای راهنمایی خلبانان درست می شود) نقشه ی هوانوردی

aeronautical chart

aeronautical engineer

aeronautical engineering

aeronautically

<hr> معنی : دانش هوانوردی <hr> معانی دیگر : علم ساختن و پرواز هواپیماها، هوانوردی

معنی : دانش هوانوردی معانی دیگر : علم ساختن و پرواز هواپیماها، هوانوردی

aeronautics

aeronautism

aeronef

<hr> (پزشکی - اختلال اعصاب خلبانان در اثر پرواز زیاد) هوانژندی، روان رنجوری هوایی، طب اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک وهیجان مانند التهاب و دل درد واسهال و غیره

(پزشکی - اختلال اعصاب خلبانان در اثر پرواز زیاد) هوانژندی، روان رنجوری هوایی، طب اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک وهیجان مانند التهاب و دل درد واسهال و غیره

aeroneurosis

aeronomer

aeronomical

aeronomics

aeronomies

aeronomist

<hr> (علمی که با فیزیک و شیمی بخش فوقانی جو سر و کار دارد) ارونومی

(علمی که با فیزیک و شیمی بخش فوقانی جو سر و کار دارد) ارونومی

aeronomy

aeropathy

<hr> (ناحیه ای در بخش فوقانی جو زمین که مرز بین جو و فضا محسوب می شود) مرز جو

(ناحیه ای در بخش فوقانی جو زمین که مرز بین جو و فضا محسوب می شود) مرز جو

aeropause

aeroperitoneum

<hr> (پزشکی) قورت دادن هوا (در اثر هیستری)، هوابلعی

(پزشکی) قورت دادن هوا (در اثر هیستری)، هوابلعی

aerophagia

aerophagy

aerophilatelic

aerophilatelist

aerophile

aerophilia

aerophilic

aerophilous

<hr> (ترس نابهنجار از هوا و وزش آن) هوا ترسی

(ترس نابهنجار از هوا و وزش آن) هوا ترسی

aerophobia

aerophobic

aerophone

aerophor

<hr> (پزشکی) دستگاه هوارسانی به شش ها (به ویژه برای نوزادانی که کمبود اکسیژن دارند)، دستگاه اکسیژن

(پزشکی) دستگاه هوارسانی به شش ها (به ویژه برای نوزادانی که کمبود اکسیژن دارند)، دستگاه اکسیژن

aerophore

aerophotography

aerophotos

aerophysical

aerophysicist

<hr> زیست شناسى : گیاه هوازى

زیست شناسى : گیاه هوازى

aerophyte

<hr> معنی : هواپیما، طیاره <hr> معانی دیگر : (انگلیس و استرالیا و زلاندنو) هواپیما (رجوع شود به:airplane)، airplane : هواپیما

معنی : هواپیما، طیاره معانی دیگر : (انگلیس و استرالیا و زلاندنو) هواپیما (رجوع شود به:airplane)، airplane : هواپیما

واژه های حرف "a" - انگلیسی به فارسی