انگلیسی به فارسی

<hr> شکر چغندر، قند چغندر (در مقابل قند نیشکر و غیره)

شکر چغندر، قند چغندر (در مقابل قند نیشکر و غیره)

beet sugar

beetewk

beetfly

<hr> لودویگ فون بتهوون (آهنگساز آلمانی)

لودویگ فون بتهوون (آهنگساز آلمانی)

beethoven

beetiest

<hr> معنی : سوسک، سوسک وار، اویخته شدن <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) سوسک، خزوک (انواع حشرات راسته ی coleoptera)، گوشت کوب، چکش چوبی، دسته ی هاون (چوبی)، رختکوب، چوب گرد گیری (فرش و غیره)، شنگینه، کدنگ، پتک چوبی، زمین کوب، تخماق، (ماشین نساجی) پارچه کوب، ماشین فشار (بر پارچه)، آویخته بودن، آویزان و جلوآمده بودن، بیرون زده (beetling هم می گویند)، n : سوسک، پوشیده شدن، پیش امدن

معنی : سوسک، سوسک وار، اویخته شدن معانی دیگر : (جانورشناسی) سوسک، خزوک (انواع حشرات راسته ی coleoptera)، گوشت کوب، چکش چوبی، دسته ی هاون (چوبی)، رختکوب، چوب گرد گیری (فرش و غیره)، شنگینه، کدنگ، پتک چوبی، زمین کوب، تخماق، (ماشین نساجی) پارچه کوب، ماشین فشار (بر پارچه)، آویخته بودن، آویزان و جلوآمده ب

beetle

beetle off

beetle-browed

beetle-headed

beetled

beetlehead

beetleheaded

beetleheadedness

beetlers

beetles

beetlestock

beetlestone

beetleweed

beetlike

beetrave

<hr> معنی : چغندر، ریشه چغندر <hr> معانی دیگر : امر، انگلیس ریشه چغندر

معنی : چغندر، ریشه چغندر معانی دیگر : امر، انگلیس ریشه چغندر

beetroot

beetroots

beetrooty

beets

beeve

beeves

beeware

beeway

beeweed

beewinged

beewise

beewort

beeyard

beezer

beezers

<hr> مخفف: before، مخفف: نیروهای گسیل شده ی انگلستان، مخفف: before مخفف: نیروهای گسیل شده ی انگلستان

مخفف: before، مخفف: نیروهای گسیل شده ی انگلستان، مخفف: before مخفف: نیروهای گسیل شده ی انگلستان

<hr> معنی : رخ دادن، در رسیدن، روی دادن، اتفاق افتادن، فرارسیدن از <hr> معانی دیگر : ر&nbsp; دادن

معنی : رخ دادن، در رسیدن، روی دادن، اتفاق افتادن، فرارسیدن از معانی دیگر : ر دادن

واژه های حرف "b" - انگلیسی به فارسی