انگلیسی به فارسی

deducts

deduit

deduplication

<hr> رودخانه ی دی (در شمال خاوری اسکاتلند)، نام dحرف چهارم

رودخانه ی دی (در شمال خاوری اسکاتلند)، نام dحرف چهارم

deecodder

<hr> معنی : عمل، فعل، کار، سند، کردار، باقباله واگذار کردن <hr> معانی دیگر : کرده، کنش، بیاوار، (حقوق) سند مالکیت، چکنامه، قباله (ملک)، (ملک را با صدور قباله) انتقال دادن

معنی : عمل، فعل، کار، سند، کردار، باقباله واگذار کردن معانی دیگر : کرده، کنش، بیاوار، (حقوق) سند مالکیت، چکنامه، قباله (ملک)، (ملک را با صدور قباله) انتقال دادن

deed

deed of conveyance

deed over

<hr> (انگلیس - اسم خود را) قانونا عوض کردن، سندیک نسخه ای

(انگلیس - اسم خود را) قانونا عوض کردن، سندیک نسخه ای

deed poll

deedeed

deedful

deedfully

deedholder

deedier

deediest

deedily

deediness

deeding

deedy

<hr> (عامیانه) رجوع شود به: disc jockey

(عامیانه) رجوع شود به: disc jockey

deejay

deejays

deek

<hr> معنی : فرض کردن، پنداشتن، عقیده داشتن، خیال کردن <hr> معانی دیگر : روا داشتن، شماردن، فر­ کردن

معنی : فرض کردن، پنداشتن، عقیده داشتن، خیال کردن معانی دیگر : روا داشتن، شماردن، فر­ کردن

deem

deemed

deemer

deemie

deemphasis

deemphasize

deemphasized

deemphasizes

deemphasizing

deems

deemster

deemsters

deemstership

deener

deenergize

deenergized

<hr> معنی : عمیق، ژرف، گود، عمقی، سیر <hr> معانی دیگر : بی پایاب، به ژرفای، به عمق، به گودی، به پهنای، درته، در عقب، در پشت، توی، تا ته، کامل، دور، دوردست، پیچیده، بغرنج، مشکل، شدید، وخیم، بسیار، مکرآمیز، حیله آمیز، ترفندآمیز، (رنگ) سیر، تند، (با: in) عمیقا در، (صدا) بم، جای ژرف، گودگاه، ژرفنا، در میان، در ژرفنای، ژرفا، عمیقا، به طور ژرف، تودار، جادار، (کشتیرانی - هریک از خط های مدرج بر روی طناب ژرفا سنج) ژرفا شمار

معنی : عمیق، ژرف، گود، عمقی، سیر معانی دیگر : بی پایاب، به ژرفای، به عمق، به گودی، به پهنای، درته، در عقب، در پشت، توی، تا ته، کامل، دور، دوردست، پیچیده، بغرنج، مشکل، شدید، وخیم، بسیار، مکرآمیز، حیله آمیز، ترفندآمیز، (رنگ) سیر، تند، (با: in) عمیقا در، (صدا) بم، جای ژرف، گودگاه، ژرفنا، در میان، در ژر

واژه های حرف "d" - انگلیسی به فارسی