انگلیسی به فارسی

ginger snap

ginger up

ginger-scented

gingerberry

<hr> معنی : شیرینی زنجفیلی <hr> معانی دیگر : نان قندی زنجبیل دار، شیرینی زنجبیلی، نان زنجبیلی، زنجبیل پرورده، چیز قشنگ وکم بها

معنی : شیرینی زنجفیلی معانی دیگر : نان قندی زنجبیل دار، شیرینی زنجبیلی، نان زنجبیلی، زنجبیل پرورده، چیز قشنگ وکم بها

gingerbread

gingerbread man

gingerbread palm or gingerbread tree

gingerbready

gingered

gingerin

gingering

gingerline

gingerliness

<hr> معنی : محتاط، با کمرویی <hr> معانی دیگر : محتاطانه، با دقت

معنی : محتاط، با کمرویی معانی دیگر : محتاطانه، با دقت

gingerly

gingernut

gingerol

gingerous

gingerroot

gingers

<hr> معنی : نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار <hr> معانی دیگر : نان شیرینی ترد و زنجبیل دار

معنی : نوعی نان شیرینی ترد زنجبیل دار معانی دیگر : نان شیرینی ترد و زنجبیل دار

gingersnap

gingersnaps

gingerspice

gingerwork

<hr> معنی : زنجبیلی <hr> معانی دیگر : زنجبیل مانند، دارای مزه ی زنجبیل، تند، ادویه دار، پرادویه، چست و چالاک، سرزنده، سرحال، تند و تیز

معنی : زنجبیلی معانی دیگر : زنجبیل مانند، دارای مزه ی زنجبیل، تند، ادویه دار، پرادویه، چست و چالاک، سرزنده، سرحال، تند و تیز

gingery

<hr> معنی : نوعی پارچه پنبهای یا کتانی <hr> معانی دیگر : پارچه پنبه ای را ه راه، کتان شطرنجی

معنی : نوعی پارچه پنبهای یا کتانی معانی دیگر : پارچه پنبه ای را ه راه، کتان شطرنجی

gingham

ginghamed

gingili

gingilis

gingiva

gingivae

gingivalgia

gingive-

gingivectomy

<hr> معنی : ورم لثه، اماس و التهاب لثه دندان <hr> معانی دیگر : آماس لثه، تورم و چرک کردگی لثه، گوشتاره تبسی، طب اماس و التهاب لثه دندان

معنی : ورم لثه، اماس و التهاب لثه دندان معانی دیگر : آماس لثه، تورم و چرک کردگی لثه، گوشتاره تبسی، طب اماس و التهاب لثه دندان

gingivitis

gingivoglossitis

gingivolabial

<hr> معنی : درخت چهل سکه <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: ginkgo، ginkgo گ، ژنگو، شجرالمعبد

معنی : درخت چهل سکه معانی دیگر : رجوع شود به: ginkgo، ginkgo گ، ژنگو، شجرالمعبد

واژه های حرف "g" - انگلیسی به فارسی