انگلیسی به فارسی

hauntingly

haunts

haupia

hauptmann

hauranitic

haurient

hausa

hause

hausens

<hr> (آلمانی) زن خانه دار، کدبانو

(آلمانی) زن خانه دار، کدبانو

hausfrau

hausfrauen

hausfraus

hausmannite

hausse

haussmannization

haussmannize

haustella

<hr> دارای الت مکنده، مربوط به حشرات مکنده، مساعد برای مکیدن، مکنده

دارای الت مکنده، مربوط به حشرات مکنده، مساعد برای مکیدن، مکنده

haustellate

haustellated

haustellous

haustellum

haustoria

haustorial

<hr> (گیاه شناسی) مکینه (ریشه یا زایده ی ریشه مانندی که گیاهان انگلی با آن از میزبان خود خوراک می کشند)، الت مکنده گیاه انگلی

(گیاه شناسی) مکینه (ریشه یا زایده ی ریشه مانندی که گیاهان انگلی با آن از میزبان خود خوراک می کشند)، الت مکنده گیاه انگلی

haustorium

haustral

haustrum

haustus

haut

haut monde

hautain

<hr> hautboy سرنا، کرنا، درخت جنگلی

hautboy سرنا، کرنا، درخت جنگلی

hautbois

<hr> معنی : کرنا، سرنا، درخت جنگلی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: oboe، hautbois سرنا

معنی : کرنا، سرنا، درخت جنگلی معانی دیگر : رجوع شود به: oboe، hautbois سرنا

hautboy

haute

<hr> (فرانسه - جامه ی زنانه) طراحان درجه اول، مد طراحان پیشگام، لباس این طراحان، مد سطح بالا

(فرانسه - جامه ی زنانه) طراحان درجه اول، مد طراحان پیشگام، لباس این طراحان، مد سطح بالا

haute couture

haute couturer

haute cuisine

haute ecole

hautein

hautesse

<hr> معنی : ارتفاع، غرور، بزرگی، بزرگ منشی <hr> معانی دیگر : گردن فرازی، نخوت، تکبر، گنددماغ

معنی : ارتفاع، غرور، بزرگی، بزرگ منشی معانی دیگر : گردن فرازی، نخوت، تکبر، گنددماغ

hauteur

hauteurs

hauyne

hauynite

havage

havaiki

havaikian

<hr> شهر هاوانا (پایتخت کشور کوبا)، سیگار برگ کوبایی، سیگاربرگی که درهاوانایاabuc درست میکنند

شهر هاوانا (پایتخت کشور کوبا)، سیگار برگ کوبایی، سیگاربرگی که درهاوانایاabuc درست میکنند

واژه های حرف "h" - انگلیسی به فارسی