انگلیسی به فارسی

<hr> (آمیزه ی انفجاری بسیار نیرومند) ملی نیت

(آمیزه ی انفجاری بسیار نیرومند) ملی نیت

melinite

melinites

meliola

melior

meliorability

meliorable

meliorant

<hr> معنی : اصلاح کردن، ترقی دادن، بهتر شدن، بهتر کردن، بهبود یافتن <hr> معانی دیگر : بهتر کردن یا شدن، بهبود بخشیدن، رو به خوبی گذاشتن (بیشتر می گویند: ameliorate)

معنی : اصلاح کردن، ترقی دادن، بهتر شدن، بهتر کردن، بهبود یافتن معانی دیگر : بهتر کردن یا شدن، بهبود بخشیدن، رو به خوبی گذاشتن (بیشتر می گویند: ameliorate)

meliorate

meliorater

meliorating

<hr> بهسازی، بهگری، بهبود، بهباش، بهسویی

بهسازی، بهگری، بهبود، بهباش، بهسویی

melioration

<hr> معنی : بهتر شونده <hr> معانی دیگر : بهتر شونده

معنی : بهتر شونده معانی دیگر : بهتر شونده

meliorative

melioratively

meliorator

<hr> معنی : بهبود گرایی، بهبود طلبی <hr> معانی دیگر : (این باور: جهان طبیعتا رو به بهبود می رود و کوشش انسان می تواند این فرایند را تشدید کند) بهسوی گرایی

معنی : بهبود گرایی، بهبود طلبی معانی دیگر : (این باور: جهان طبیعتا رو به بهبود می رود و کوشش انسان می تواند این فرایند را تشدید کند) بهسوی گرایی

meliorism

meliorist

melioristic

meliority

meliphagidae

meliphagidan

meliphagous

meliphanite

melipona

meliponine

melis

melisma

melismas

melismata

melismatic

melismatics

melissa

melissyl

melitaemia

melitemia

melithaemia

melithemia

melitriose

melittologist

melittology

melituria

melituric

melkhout

<hr> (انگلیس - محلی)، آمیختن، مخلوط کردن یا شدن، آمیزش کردن، فضولی کردن

(انگلیس - محلی)، آمیختن، مخلوط کردن یا شدن، آمیزش کردن، فضولی کردن

واژه های حرف "m" - انگلیسی به فارسی