انگلیسی به فارسی

necropoli

<hr> معنی : گورستان، شهر اموات <hr> معانی دیگر : (به ویژه در مورد شهرهای باستانی) گورستان، قبرستان

معنی : گورستان، شهر اموات معانی دیگر : (به ویژه در مورد شهرهای باستانی) گورستان، قبرستان

necropolis

necropolitan

necropsied

necropsies

<hr> رجوع شود به: necroscopy) post-mortem هم می گویند)، مرده نگری

رجوع شود به: necroscopy) post-mortem هم می گویند)، مرده نگری

necropsy

necropsying

necroscopy

necrosed

necroses

necrosing

<hr> معنی : فساد، مردگی، بافت مردگی <hr> معانی دیگر : (پزشکی) مردگی بافت، مرگ نسج، نکروز، مردن نسوج زنده

معنی : فساد، مردگی، بافت مردگی معانی دیگر : (پزشکی) مردگی بافت، مرگ نسج، نکروز، مردن نسوج زنده

necrosis

<hr> دچار غانقرایایا فساداستخوان، داراى بافت مرده یا استخوان فاسد

دچار غانقرایایا فساداستخوان، داراى بافت مرده یا استخوان فاسد

necrotic

necrotically

necrotised

necrotising

necrotization

<hr> پوسیدن غانقرایایى شدن

necrotize

necrotized

necrotizing

necrotizing enteritis

necrotomic

necrotomies

necrotomist

necrotomy

necrotype

necrotypic

nectandra

<hr> معنی : شهد، شربت، نوش، شراب لذیذ خدایان یونان <hr> معانی دیگر : (اسطوره ی یونان و روم) نوشابه ی خدایان، نکتار، هر نوشابه ی خوشمزه، نوشین

معنی : شهد، شربت، نوش، شراب لذیذ خدایان یونان معانی دیگر : (اسطوره ی یونان و روم) نوشابه ی خدایان، نکتار، هر نوشابه ی خوشمزه، نوشین

nectar

nectar-rich

nectarean

nectared

nectareous

nectareously

nectarian

nectaried

nectaries

nectariferous

nectarin

<hr> معنی : هلوی شیرین و ابدار، شلیل <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) شلیل (prunus persica به ویژه nectarina)

معنی : هلوی شیرین و ابدار، شلیل معانی دیگر : (گیاه شناسی) شلیل (prunus persica به ویژه nectarina)

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی