انگلیسی به فارسی

nickelize

nickelized

nickelizing

nickelled

nickellike

nickelling

<hr> (سابقا) سینما که ورودیه ی آن پنج سنت بود

(سابقا) سینما که ورودیه ی آن پنج سنت بود

nickelodeon

nickelodeons

nickelous

nickels

nickeltype

<hr> معنی : شیهه، شیهه کشیدن، خنده کردن <hr> معانی دیگر : (اسب) شیهه، (انگلیس - خودمانی) یک پوند استرلینگ

معنی : شیهه، شیهه کشیدن، خنده کردن معانی دیگر : (اسب) شیهه، (انگلیس - خودمانی) یک پوند استرلینگ

nicker

nicker nut

nickering

nickerpecker

nickers

nickery

nickey

nickeys

nickie

nicking

nickle

<hr> معنی : کنیه، ملقب کردن، کنیه دادن <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: knickknack، knickknack : کنیه، نام خودمانی

معنی : کنیه، ملقب کردن، کنیه دادن معانی دیگر : رجوع شود به: knickknack، knickknack : کنیه، نام خودمانی

nicknack

<hr> معنی : کنیه، نام خودمانی، کنیه دادن <hr> معانی دیگر : نام خودمانی دادن به، نام استهزا آمیز دادن به، اسم خودمانی، نام دوستانه، نام استهزا آمیز (مثلا مملی به جای محمدعلی یا منوچ به جای منوچهر یا احمد خیکی یا حسن کچل یا صغرا دیوونه یا در انگلیسی doc به جای doctor یا shorty یا fatso یا baby-face nelson یا jack the ripper)، مخفف نام اول (مثلا: bill به جای william یا dick به جای richard یا jack به جای john)، knickknack : کنیه، ملقب کردن

معنی : کنیه، نام خودمانی، کنیه دادن معانی دیگر : نام خودمانی دادن به، نام استهزا آمیز دادن به، اسم خودمانی، نام دوستانه، نام استهزا آمیز (مثلا مملی به جای محمدعلی یا منوچ به جای منوچهر یا احمد خیکی یا حسن کچل یا صغرا دیوونه یا در انگلیسی doc به جای doctor یا shorty یا fatso یا baby-face nelson یا ja

nickname

nicknameable

nicknamed

nicknameless

nicknamer

nicknames

nicknaming

nickneven

nickpoint

nickpot

nicks

nicobar

nicobarese

nicodemite

nicol

<hr> منشور نیکول (مشتمل بر دو منشور که به هم چسبانده شده اند)

منشور نیکول (مشتمل بر دو منشور که به هم چسبانده شده اند)

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی