انگلیسی به فارسی

otaheitan

<hr> (پزشکی) گوش درد، گوش درد

(پزشکی) گوش درد، گوش درد

otalgia

otalgias

<hr> وابسته به گوش درد، دچار گوش درد

وابسته به گوش درد، دچار گوش درد

otalgic

otalgies

otalgy

otarian

otaries

otariinae

otarine

otarioid

otary

otate

<hr> مخفف: (دارو) بی نسخه، (سهام) خارج بورس

مخفف: (دارو) بی نسخه، (سهام) خارج بورس

otchard

otec

otectomy

otelcosis

otello

othake

othelcosis

<hr> اتللو (نمایشنامه ی شکسپیر و نام قهرمان آن)

اتللو (نمایشنامه ی شکسپیر و نام قهرمان آن)

othello

othematoma

othemorrhea

otheoscope

<hr> معنی : غیر، مغایر، دیگر، دیگری، سایر، متفاوت، جز این <hr> معانی دیگر : دگر، دیگری (دیگران، دگران)، (با noun و than) جز، به جز، به غیر از، مگر، بقیه، نقطه ی مقابل، طور دیگر، روش دیگر، نوع دیگر

معنی : غیر، مغایر، دیگر، دیگری، سایر، متفاوت، جز این معانی دیگر : دگر، دیگری (دیگران، دگران)، (با noun و than) جز، به جز، به غیر از، مگر، بقیه، نقطه ی مقابل، طور دیگر، روش دیگر، نوع دیگر

other

<hr> معنی : اخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی <hr> معانی دیگر : عالم اموات، دنیای مردگان، جهان باقی، آخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی

معنی : اخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی معانی دیگر : عالم اموات، دنیای مردگان، جهان باقی، آخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی

other world

other-directed

otherdom

otherest

othergates

otherguess

otherist

<hr> معنی : مغایرت <hr> معانی دیگر : دگرگونی، چیز دیگر

معنی : مغایرت معانی دیگر : دگرگونی، چیز دیگر

otherness

othersome

othertime

othertimes

otherwards

otherways

otherwhence

<hr> معنی : جای دیگر، در مکان دیگر <hr> معانی دیگر : (قدیمی) در جای دیگر، به محل دیگر

معنی : جای دیگر، در مکان دیگر معانی دیگر : (قدیمی) در جای دیگر، به محل دیگر

otherwhere

otherwhereness

otherwheres

otherwhile

otherwhiles

otherwhither

<hr> معنی : بطور متفاوت، بطریق دیگر، والا، وگرنه، در غیراینصورت، طور دیگر <hr> معانی دیگر : غیر از این، جز این، جور دیگر، از جهات دیگر

معنی : بطور متفاوت، بطریق دیگر، والا، وگرنه، در غیراینصورت، طور دیگر معانی دیگر : غیر از این، جز این، جور دیگر، از جهات دیگر

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی