انگلیسی به فارسی

outvaunt

outvaunted

outvaunting

outvaunts

outvelvet

outvictor

<hr> پیش بردن از، برترى جستن از

پیش بردن از، برترى جستن از

outvie

outvied

outvier

outvigil

outvillage

outvillain

outvociferate

outvociferated

outvociferating

outvoiced

outvoices

outvoicing

<hr> بیشتر (از دیگری) رای آوردن، (در رای گیری) شکست دادن

بیشتر (از دیگری) رای آوردن، (در رای گیری) شکست دادن

outvote

outvoted

outvotes

outvoting

outvoyaging

outvying

outwait

outwaited

outwaiting

outwaits

outwake

outwale

<hr> بیشتر راه رفتن از، تجاوز کردن از

بیشتر راه رفتن از، تجاوز کردن از

outwalk

outwalked

outwalks

outwall

outwallop

outwander

outwarble

outwarbling

<hr> معنی : ظاهر، ظواهر، عین، ظاهری، بیرونی، ظاهر، بطرف خارج <hr> معانی دیگر : برونگرا، به طرف خارج، برون سوی، رو به بیرون، بیرونی (در برابر: اندرونی)، نمایان، هویدا، آشکار، ظاهری (در برابر: باطنی یا روحی یا فکری)، صوری، جسمی، نمودار، سطحی، سیما، جهان مادی (در برابر: دنیای معنوی یا روحانی)، outwards بطرف خارج

معنی : ظاهر، ظواهر، عین، ظاهری، بیرونی، ظاهر، بطرف خارج معانی دیگر : برونگرا، به طرف خارج، برون سوی، رو به بیرون، بیرونی (در برابر: اندرونی)، نمایان، هویدا، آشکار، ظاهری (در برابر: باطنی یا روحی یا فکری)، صوری، جسمی، نمودار، سطحی، سیما، جهان مادی (در برابر: دنیای معنوی یا روحانی)، outwards بطرف خارج

outward

outward-developing

outward-moving

<hr> ظاهرا، در ظاهر، به طور سطحی، وانمودی، نموداری، برون سوی، به طرف خارج، در خارج، (در) بیرون، برحسب ظاهر

ظاهرا، در ظاهر، به طور سطحی، وانمودی، نموداری، برون سوی، به طرف خارج، در خارج، (در) بیرون، برحسب ظاهر

outwardly

outwardmost

outwardness

<hr> معنی : بطرف خارج <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: outward، outward بطرف خارج، بیرونی، ظاهری

معنی : بطرف خارج معانی دیگر : رجوع شود به: outward، outward بطرف خارج، بیرونی، ظاهری

outwards

outwarring

outwars

<hr> (زمین شناسی - شن و ریگ که توسط یخاب در جلو یخرود انباشته شده است) برون شست،یخاب رفت

(زمین شناسی - شن و ریگ که توسط یخاب در جلو یخرود انباشته شده است) برون شست،یخاب رفت

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی