انگلیسی به فارسی

terraciform

terracing

terraculture

terrae

terraefilial

terraefilian

terrage

<hr> معنی : زمین، ناحیه، زمینه، نوع زمین <hr> معانی دیگر : (قطعه) زمین، بوم، زمینگان، عوار­ زمین

معنی : زمین، ناحیه، زمینه، نوع زمین معانی دیگر : (قطعه) زمین، بوم، زمینگان، عوار­ زمین

terrain

terrain flight

terrain intelligence

terral

terramara

<hr> (داروسازی - نام بازرگانی oxytetracycline) ترامایسین

(داروسازی - نام بازرگانی oxytetracycline) ترامایسین

terramycin

terran

terrance

<hr> (زمین شناسی) ساختار زمین شناسی، زمینگان، (زمین) ریختار، سنگستان، طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد

(زمین شناسی) ساختار زمین شناسی، زمینگان، (زمین) ریختار، سنگستان، طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد

terrane

terranean

terraneous

terrapene

<hr> معنی : لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) تراپین (لاک پشت های تیره ی emididae - بومی آبهای شیرین آمریکای شمالی)

معنی : لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا معانی دیگر : (جانور شناسی) تراپین (لاک پشت های تیره ی emididae - بومی آبهای شیرین آمریکای شمالی)

terrapin

terrapins

terraquean

<hr> معنی : زمینی و دریایی، شامل خشکی و دریا <hr> معانی دیگر : آبی - خاکی، مشتمل بر خشکی و آب، آبخشکی

معنی : زمینی و دریایی، شامل خشکی و دریا معانی دیگر : آبی - خاکی، مشتمل بر خشکی و آب، آبخشکی

terraqueous

terraqueousness

terrar

terraria

terrariiums

<hr> معنی : گلخانه، نمایشگاه جانوران خشکی <hr> معانی دیگر : محوطه ی نگهداری حیوانات خشکی، جانورگاه

معنی : گلخانه، نمایشگاه جانوران خشکی معانی دیگر : محوطه ی نگهداری حیوانات خشکی، جانورگاه

terrarium

terras

terrasse

<hr> موزاییک مرمرنما، موزاییک سیمانی مرمر نما

موزاییک مرمرنما، موزاییک سیمانی مرمر نما

terrazzo

terrazzos

terre

terre-verte

terreen

terreens

terrella

terrellas

terremotive

terrence

<hr> معنی : زمین، سرزمین، خاکی، دنیوی، زمینی <hr> معانی دیگر : وابسته به کره ی زمین، دنیوی (در برابر: اخروی)، این جهانی، کره ی زمین

معنی : زمین، سرزمین، خاکی، دنیوی، زمینی معانی دیگر : وابسته به کره ی زمین، دنیوی (در برابر: اخروی)، این جهانی، کره ی زمین

terrene

terrenely

terrenes

terreno

terreous

terreplein

<hr> معنی : زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی <hr> معانی دیگر : خشکی، زمینی (در برابر: آبی یا هوایی)، زمین زی، خاکزی، وابسته به کره ی زمین، وابسته به نخستین چهار سیاره ی منظومه ی شمسی (عطارد و زهره و مریخ و زمین)

معنی : زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی معانی دیگر : خشکی، زمینی (در برابر: آبی یا هوایی)، زمین زی، خاکزی، وابسته به کره ی زمین، وابسته به نخستین چهار سیاره ی منظومه ی شمسی (عطارد و زهره و مریخ و زمین)

واژه های حرف "t" - انگلیسی به فارسی