عربی به فارسی

صندوق البرید

صندوق التروس

صندوق العده

<hr> مترادف صنع : آفرینش، ابداع، خلقت، ساخت، ساخته، صنعت <hr> برابر پارسی : ساختن، آفرینش، هنر

مترادف صنع : آفرینش، ابداع، خلقت، ساخت، ساخته، صنعت برابر پارسی : ساختن، آفرینش، هنر

صنع

صنعه

<hr> مترادف صنف : جنس، نوع، رسته، سنخ، طبقه، فرقه، قسم، پیشه، حرفه، دسته، رده، کلاس، گونه <hr> برابر پارسی : رسته، گروه، رشته، بخش

مترادف صنف : جنس، نوع، رسته، سنخ، طبقه، فرقه، قسم، پیشه، حرفه، دسته، رده، کلاس، گونه برابر پارسی : رسته، گروه، رشته، بخش

صنف

<hr> مترادف صنوبر : کاج، ناژ <hr> برابر پارسی : سنابر، سروناز، شادرخت

مترادف صنوبر : کاج، ناژ برابر پارسی : سنابر، سروناز، شادرخت

صنوبر

صهریج

<hr> مترادف صواب : درستی، راست، راستی، درست، صحیح، سزاوار، بجا، معقول <hr> متضاد صواب : خطا <hr> برابر پارسی : پسندیده، خوب، راست و درست، سزاوار، شایسته، نیک

مترادف صواب : درستی، راست، راستی، درست، صحیح، سزاوار، بجا، معقول متضاد صواب : خطا برابر پارسی : پسندیده، خوب، راست و درست، سزاوار، شایسته، نیک

صواب

صوان

<hr> مترادف صوت : آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صفیر، صلا، لحن، ندا <hr> برابر پارسی : آهنگ، آوا، بانگ، سدا

مترادف صوت : آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صفیر، صلا، لحن، ندا برابر پارسی : آهنگ، آوا، بانگ، سدا

صوت

صوتی

صودا

<hr> مترادف صور : بوق، شیپور، نفیر <hr> برابر پارسی : رخ ها، رخسارها، چهره

مترادف صور : بوق، شیپور، نفیر برابر پارسی : رخ ها، رخسارها، چهره

صور

صور متحرکه

صوره

صوره المسیح المصلوب

صوره متحرکه

<hr> مترادف صوف : پشم <hr> برابر پارسی : پشم گوسفند

مترادف صوف : پشم برابر پارسی : پشم گوسفند

صوف

<hr> مترادف صوفی : پشمینه پوش، درویش، سالک، عارف، متصوف <hr> برابر پارسی : پشمینه پوش

مترادف صوفی : پشمینه پوش، درویش، سالک، عارف، متصوف برابر پارسی : پشمینه پوش

صوفی

صولجان

<hr> مترادف صوم : روزه، روزه داری

مترادف صوم : روزه، روزه داری

صوم

صوه اجش

صوه بوو

صک

صیاح

صیاحُ ابتهاجٍ (تهلیلٍ)

<hr> مترادف صیاد : شکارچی، شکاری، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر <hr> برابر پارسی : نخجیرگیر، دامیار، شکارچی، شکارگر، ماهیگیر

مترادف صیاد : شکارچی، شکاری، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر برابر پارسی : نخجیرگیر، دامیار، شکارچی، شکارگر، ماهیگیر

صیاد

صیاد السمک

صیاد الصقور

صیاغه

صیاغه تخریمیه

صیانه

<hr> مترادف صیحه : بانگ، جیغ، شیهه، فریاد، فغان، ناله <hr> برابر پارسی : فریاد، بانگ

مترادف صیحه : بانگ، جیغ، شیهه، فریاد، فغان، ناله برابر پارسی : فریاد، بانگ

صیحه

<hr> مترادف صید : شکار، طعمه، نخجیر، اقتناص <hr> متضاد صید : صیاد <hr> برابر پارسی : نخجیر، شکار

مترادف صید : شکار، طعمه، نخجیر، اقتناص متضاد صید : صیاد برابر پارسی : نخجیر، شکار

صید

صید السمک

صید الصقور

صیدلی

صیدلیه

<hr> مترادف صیغه : متعه، نکاح موقت، شکل، صورت، فرم، هیئت، خطبه

مترادف صیغه : متعه، نکاح موقت، شکل، صورت، فرم، هیئت، خطبه

واژه های حرف "ص" - عربی به فارسی