صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ز" - فارسی به انگلیسی
زیر شاخه (گیاه شناسی)
زیر شلواری
زیر شلواری بلند تا مچ پا (عامیانه)
زیر شلواری کوتاه
زیر شکم حیوان چهارپا
زیر صحرایی
زیر صفر
زیر صوتی (سرعت)
زیر طبقه
زیر عنوان
زیر فرشی
زیر فرمان
زیر فشار قرار دادن
زیر فشار گذاشتن
زیر لب گفتن
زیر لبی
زیر لبی (خنده)
زیر لبی خنده کردن
زیر لبی خندیدن
زیر لبی گفتن
زیر لگد
زیر لگد له کردن
زیر لیوانی
زیر مال در نقاشی اتومبیل
زیر مال زدن
زیر ماندن
زیر مجموعه (ریاضی)
زیر مداری (موشک یا ماهواره)
زیر معیار
زیر معیار قانونی
زیر معیار معمول
زیر نظر
زیر نفوذ داشتن
زیر نهنج
زیر نهنج (کالبد شناسی)
زیر نورافکن قرار دادن
زیر نوشت
زیر نوع
زیر نویس (تصویر و کاریکاتور)
زیر نویس فیلم
زیر نویسی کردن (متون ادبی)
زیر هنجار
زیر و بم
زیر و رو
زیر و رو سازی
زیر و رو شدن
زیر و رو شدگی
زیر و رو کردن
بیشتر