صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ش" - فارسی به انگلیسی
شکار تیرخورده را یافتن و بازآوردن (سگ شکاری)
شکار دزد
شکار روباه
شکار روز
شکار شدن
شکار کردن
شکار کردن با سلاح
شکار کردن با هارپون
شکار کردن و در توبره ریختن
شکار گردان
شکاربان
شکارشدن
شکارچی
شکارچی (زن)
شکارچی ثروت
شکارچی سیل
شکارچی متجاوز
شکارچی وال
شکارچی گری
شکارگاه
شکارگر
شکارگر (جانور)
شکارگر سر
شکارگردان
شکاری
شکاف
شکاف (جراحی)
شکاف استخوان
شکاف اوزنی
شکاف تلفن عمومی و قلک
شکاف خوردن
شکاف دادن
شکاف دار
شکاف در دیوار دژ
شکاف در پشت کت
شکاف درجه
شکاف درجه تفنگ
شکاف دیوار
شکاف سق (پزشکی)
شکاف عمیق
شکاف عمیق (زمین شناسی)
شکاف نرده
شکاف ژرف
شکاف کام (پزشکی)
شکافت
شکافت (زمین شناسی)
شکافت اتم
شکافت اتمی
بیشتر