صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ع" - فارسی به انگلیسی
عمل گرای
عمل گرایی
عمل گرفتن
عمل گستاخانه
عمل گشودن
عمل گمراه کننده
عملا
عملا امتحان کردن
عملا بی سواد
عمله
عمله ها
عملکرد
عملکرد ماشین
عملکردی
عملکردی (پزشکی)
عملگی
عملگی کردن
عملی
عملی (آموزش)
عملی (خودمانی)
عملی (عامیانه)
عملی بودن
عملیات
عملیات آکروباتیک هواپیما و پرواز
عملیات اکتشافی
عملیات تخریبی
عملیات جنگی
عملیات ضد شورش
عملیات طرح ریزی شده
عملیات قهرمانی
عملیات نظامی
عملیات چشمگیر
عملیاتی
عملیگری
عمه
عمه (خودمانی)
عمه (عامیانه)
عمه زاده
عمو
عمو زاده
عمواقلی
عمود
عمود بر درازای کشتی
عمود بودگی
عمودا
عمودی
عموزاده
عموم
بیشتر