صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "غ" - فارسی به انگلیسی
غربال کننده
غربالی
غربان
غربت
غربت زده
غربت زدگی
غربتی
غربی
غربی باختری
غربی ترین جا
غربی کردن شخصیت و آداب
غربیله
غرت
غرزدن
غرزدن (عامیانه)
غرس
غرس کردن
غرش
غرش رعد
غرش سگ خشمگین
غرش کردن
غرش کنان
غرش کننده
غرشدن
غرض
غرض آلود
غرض آلود کردن
غرض آمیز
غرض الود
غرض رانی
غرض ورز
غرض ورزی
غرض ورزی کردن
غرض ورزیدن
غرضآلود
غرضمندی
غرغر
غرغر (خودمانی)
غرغر (عامیانه)
غرغر کردن
غرغر کردن از شدت خشم
غرغر کردن از شدت درد
غرغر کردن سگ با دندان های نمایان
غرغره
غرغره القائ
غرغره کردن
غرغرو
غرغرکردن
بیشتر