صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ل" - فارسی به انگلیسی
لایه نی
لایه هوا
لایه پاد آب درخانه های چوبی
لایه پارچه
لایه پنبه
لایه پنبه (جراحی)
لایه چربی
لایه چوب
لایه گذار
لایه گذاری کردن (دوزندگی)
لایه گذاشتن
لایه گذاشتن (دوزندگی)
لایه گرمساز
لایه یخ
لایهی پلاستیکی نازک
لایو برر (جانور شناسی)
لایوسی
لایچه
لایک
لایک (گیاه شناسی - جانور شناسی)
لایی
لایی (دوزندگی)
لایی (فلز یا چوب یا سنگ)
لایی (لحاف و پالتو و غیره)
لایی (مکانیک)
لایی دار کردن
لایی گذاری کردن
لاییدن
لاییدن از شدت خشم
لاییدن از شدت درد
لب
لب (مجازی)
لب (مهمترین بخش)
لب آب
لب بالکن
لب بام
لب برگردان
لب بریده
لب بریده (بلورها و مخروطات و اجسام)
لب بستن
لب به لب
لب به لب کردن
لب به لبگی
لب به پهلو (قایق)
لب تخت
لب تر کردن
لب ترش
لب ترکردن
بیشتر