صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ل" - فارسی به انگلیسی
لک کردن
لک کردن با ترشح
لک کردن پوست
لکات
لکاته
لکالک
لکالک کردن
لکترن
لکزده
لکم
لکن
لکنت
لکنت آور
لکنت داشتن
لکنت زبان
لکنتآور
لکنته
لکنته (خودمانی)
لکنته (عامیانه)
لکنته (ماشین آلات)
لکنته (ماشینآلات)
لکنتو (ماشین آلات)
لکنتو (ماشینآلات)
لکنتی
لکه
لکه (مجازی)
لکه انداختن
لکه بدنامی
لکه بزرگ
لکه جوهر
لکه خورشید
لکه خون
لکه دار
لکه دار شدن
لکه دار شدن خاطره
لکه دار شدن شهرت
لکه دار شدنی
لکه دار کردن
لکه دار کردن (مجازی)
لکه دار کردن با مایع غلیظ و چسبناک
لکه دار کردن خاطره
لکه دار کردن زیبایی چیزی
لکه دار کردن شهرت
لکه دار کردن کمال چیزی
لکه دارشدن
لکه دارکردن
لکه رفتن
لکه روی آب
بیشتر