ناقوس آبی(گیاه شناسی)

ناقوس دعای تجلی حضرت عیسی

ناقوس زن

ناقوس ساعت برج

ناقوس ساعت کلیسا

ناقوس مانند

ناقوس مرگ

ناقوس نواز

ناقوس نوازی

<hr> مترادف نال : مزمار، نی، نیشکر، ناله، جو، نهر

مترادف نال : مزمار، نی، نیشکر، ناله، جو، نهر

نال

نالازم

<hr> مترادف نالان : رنجور، زاری کنان، گریان، مویه کنان، نالنده، ناله گر، نعره زنان، نوحه گر

مترادف نالان : رنجور، زاری کنان، گریان، مویه کنان، نالنده، ناله گر، نعره زنان، نوحه گر

نالان

<hr> مترادف نالایق : بی صلاحیت، بی عرضه، بی قابلیت، بی کفایت، غیرمستعد، غیرمستحق، نامستعد، ناشایسته، نامناسب، بی ارج، کم بها <hr> متضاد نالایق : شایسته، لایق، مستعد <hr> برابر پارسی : ناشایند، ناشایست، بی گُربُزه

مترادف نالایق : بی صلاحیت، بی عرضه، بی قابلیت، بی کفایت، غیرمستعد، غیرمستحق، نامستعد، ناشایسته، نامناسب، بی ارج، کم بها متضاد نالایق : شایسته، لایق، مستعد برابر پارسی : ناشایند، ناشایست، بی گُربُزه

نالایق

نالایق (خودمانی)

نالایق (عامیانه)

نالش

نالش (عامیانه)

نالشگری

<hr> مترادف ناله : آه، جزع، شیون، فریاد، فغان، تضرع، زاری، گریه، مویه، زوزه، صیحه، ضجه، ندبه، نعره، آوا، نغمه، زخ، ژخ

مترادف ناله : آه، جزع، شیون، فریاد، فغان، تضرع، زاری، گریه، مویه، زوزه، صیحه، ضجه، ندبه، نعره، آوا، نغمه، زخ، ژخ

ناله

ناله و زاری

ناله و زاری کردن

ناله کردن

ناله کردن مانند کودکان بیمار

نالوطی (عامیانه)

<hr> مترادف نالیدن : زاریدن، زاری کردن، ضجر، مویه کردن، موییدن، ناله کردن، تضرع کردن، شکایت کردن، شکوه کردن، گلایه کردن

مترادف نالیدن : زاریدن، زاری کردن، ضجر، مویه کردن، موییدن، ناله کردن، تضرع کردن، شکایت کردن، شکوه کردن، گلایه کردن

نالیدن

نالیدن (عامیانه)

نالیدن از

نالیدن از درد

نالیدن از شدت خشم

نالیدن از شدت درد

نالیدن از غم

نالیدن مانند کودکان بیمار

نالیزنده (کف پوش)

<hr> مترادف نام : آوازه، اعتبار، شهرت، اسم، عنوان، کنیه، لقب، کلمه <hr> متضاد نام : ننگ

مترادف نام : آوازه، اعتبار، شهرت، اسم، عنوان، کنیه، لقب، کلمه متضاد نام : ننگ

نام

نام (خودمانی)

نام (عامیانه)

نام آوا

نام آور

نام آوری

نام استهزا آمیز

نام استهزا آمیز دادن به

نام اصلی

<hr> مترادف نام اور : ( نام آور ) سرشناس، شهیر، مشهور، معروف، نامدار، نامور، نامی <hr> متضاد نام اور : ( نام آور ) گمنام

مترادف نام اور : ( نام آور ) سرشناس، شهیر، مشهور، معروف، نامدار، نامور، نامی متضاد نام اور : ( نام آور ) گمنام

واژه های حرف "ن" - فارسی به انگلیسی