چرت و پرت (عامیانه)

چرت و پرت گفتن

چرتنه

<hr> مترادف چرتکه : چتکه، شمارشگر، حسابگر <hr> برابر پارسی : اُشمار

مترادف چرتکه : چتکه، شمارشگر، حسابگر برابر پارسی : اُشمار

چرتکه

چرتی

چرتی بودن

<hr> مترادف چرخ : آسمان، فلک، گردون، گردونه، چرخه، حلقه، دایره، گرد، دوچرخه، دور، گردش، چرخشت، معصر، چرخاب، چرخ آب، طاق، طاق ایوان، دستگاه پنبه ریسی، دستگاه دوخت، ماشین دوخت، تیرکمان، کمان، حرکت دورانی، چرغ، صقر

مترادف چرخ : آسمان، فلک، گردون، گردونه، چرخه، حلقه، دایره، گرد، دوچرخه، دور، گردش، چرخشت، معصر، چرخاب، چرخ آب، طاق، طاق ایوان، دستگاه پنبه ریسی، دستگاه دوخت، ماشین دوخت، تیرکمان، کمان، حرکت دورانی، چرغ، صقر

چرخ

چرخ آبگرد

چرخ آبی

چرخ آسیاب

چرخ آویزی (مکانیک)

چرخ ابگرد

چرخ ابی

چرخ اختر

چرخ اختری

چرخ اندر چرخ

چرخ باد

چرخ باربری

<hr> مترادف چرخ بال : هلیکوپتر، بال گرد <hr> متضاد چرخ بال : هواپیما، کشتی، خودرو

مترادف چرخ بال : هلیکوپتر، بال گرد متضاد چرخ بال : هواپیما، کشتی، خودرو

چرخ بال

چرخ تراش

چرخ تسمه

چرخ جغجغه (مکانیک)

چرخ حلزون (مکانیک)

<hr> مترادف چرخ خوردن : چرخیدن، چرخ زدن، گشت زدن، پلکیدن، پرسه زدن

مترادف چرخ خوردن : چرخیدن، چرخ زدن، گشت زدن، پلکیدن، پرسه زدن

چرخ خوردن

چرخ خورشیدی (صنعت چاپ)

چرخ خیاطی

چرخ دادن

چرخ دار

چرخ دار (ماشین تحریر برقی و واژه پردازها)

چرخ دستی

چرخ دلاله

چرخ دندانه دار

چرخ دندانه دار (مکانیک)

چرخ دنده

چرخ دنده (مکانیک)

چرخ دنده با شعاع بی نهایت (مکانیک)

چرخ دنده دیفرانسیل (مکانیک)

چرخ دنده شانه ای (مکانیک)

چرخ دنده ضامن دار (مکانیک)

چرخ دنده مخروطی (مکانیک)

چرخ دنده میانی (مکانیک)

چرخ دنده کوچکتر (مکانیک)

چرخ دنده گردنده (مکانیک)

چرخ دنگ

چرخ دنگ درساعت

چرخ ریسندگی

چرخ ریسو

چرخ ریسو (جانور شناسی)

فارسی به انگلیسی

واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی