صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی
چرم بزغاله
چرم خام
چرم خوک
چرم دانه دار
چرم دماغه امید
چرم دهل
چرم زبر
چرم زیر پاشنه کفش
چرم ساختگی
چرم ساز
چرم سازی
چرم صحافی
چرم قرطبه
چرم مار
چرم مانند بودن
چرم مصنوعی
چرم نازک
چرم نرم
چرم پرداز
چرم پنجه کفش
چرم کردوبا
چرم گاو
چرم گاومیش
چرم گوساله
چرم گوسفند
چرمسان
چرمی
چرمین
چرمینه
چرند
چرند !
چرند (خودمانی - زننده)
چرند (خودمانی - ناپسند)
چرند (خودمانی)
چرند (عامیانه - سخن یا نوشته)
چرند (عامیانه - ناپسند)
چرند (عامیانه)
چرند بافی کردن
چرند نما
چرند گفتن
چرند گو
چرند گویی کردن (خودمانی - ناپسند)
چرند گویی کردن (عامیانه - ناپسند)
چرند!
چرنده
چرندگو
چرندگویی
چرندی
بیشتر