صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ک" - فارسی به انگلیسی
کاریکاتورساز
کاریکاتوریست
کاریگر
کاز
کازابلانکا (شهر)
کازه
کازینو
کازیه
کاس (جانورشناسی)
کاس کردن
کاساندرا
کاساو (گیاه شناسی)
کاسب
کاسب جماعت
کاسب کار
کاسب کاران
کاسبانه
کاسبرگ
کاسبرگ (گیاه شناسی)
کاسبکار
کاسبکاران
کاسبکارمنش شدن
کاسبکارمنش کردن
کاسبی
کاسبی (عامیانه)
کاسبی و به مخاطره اندازی سرمایه
کاسبی کردن
کاست
کاست فیلم دوربین عکاسی
کاست ویدیو
کاستارد
کاستارد (خوراک پردازی)
کاستاریکا
کاستمان (زیست شناسی)
کاستن
کاستن (حساب)
کاستن ارزش دفتری
کاستن از
کاستن از ارزش و قیمت و مقدار
کاستن از اعتبار
کاستن از اهمیت
کاستن از جنبه های خوب چیزی
کاستن از درد و محنت
کاستن از زندگی چیزی
کاستن از شدت
کاستن از شدت چیزی
کاستن از قدرت
کاستن از نشاط چیزی
بیشتر