تامیاز

تامیز

تامیلا

تامیم

<hr> مترادف تامین : امان، امنیت، ایمن سازی، آماده سازی، فراهم سازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه، آمین گویی، امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن، امنیت دادن، اطمینان دادن، آماده، فراهم، مهیا، درامان، محفوظ <hr> برابر پارسی : ( تأمین ) زینهاردادن، پناه دادن، آسایش | آسایش، پناه دادن، زینهاردادن، فراهم، فراهم کردن

مترادف تامین : امان، امنیت، ایمن سازی، آماده سازی، فراهم سازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه، آمین گویی، امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن، امنیت دادن، اطمینان دادن، آماده، فراهم، مهیا، درامان، محفوظ برابر پارسی : ( تأمین ) زینهاردادن، پناه دادن، آسایش | آسایش، پناه دادن، زینهاردادن، فراهم، فراهم کر

تامین

تامین اب

<hr> برابر پارسی : ( تامین آتیه ) آینده نگری، پیش بینی

برابر پارسی : ( تامین آتیه ) آینده نگری، پیش بینی

تامین اتیه

تامین اجتماعی

تامین اعتبار

تامین برق

تامین خواسته

تامین دلیل

تامین مالی اولیه

تامین نظر

تامین هزینه

<hr> مترادف تامین کردن : برآورده کردن، پاسخ گو بودن اجابت کردن، برآوردن، آماده کردن، فراهم ساختن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، تارک دیدن، تهیه کردن، امن ساختن، ایمن کردن، حفظ کردن، در امان نگه داشتن + <hr> برابر پارسی : برآوردن، برآورده کردن، فراهم کردن

مترادف تامین کردن : برآورده کردن، پاسخ گو بودن اجابت کردن، برآوردن، آماده کردن، فراهم ساختن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، تارک دیدن، تهیه کردن، امن ساختن، ایمن کردن، حفظ کردن، در امان نگه داشتن + برابر پارسی : برآوردن، برآورده کردن، فراهم کردن

تامین کردن

<hr> مترادف تامینات : آگاهی

تامینات

تامینات فعلی

تان

تان کار

تانا

تاناتوس

تاناکورا

تانای

تانترا یوگا

تانتو

تاندون

تاندون اشیل

تاندون زانو

تاندیلا

تانره یار

تانری

تانریلا

تانرینا

تانسو

تانسور

تانش

تانو تووا

تانوس

تانژانت

<hr> مترادف تانک : زره پوش، خودرو سنگین نظامی مهز به توپ و مسلسل <hr> برابر پارسی : زره پوش

مترادف تانک : زره پوش، خودرو سنگین نظامی مهز به توپ و مسلسل برابر پارسی : زره پوش

واژه های حرف "ت" - پیشنهاد کاربران