رفتار کردن

رفتارها و کردارها

رفتارهای تقلید گرانه

رفتارهای روانی ناهنجار و مرجعی بنام دستینه تشخیص و امار ناهنجای های روانی بنام اختصاری دی اس ام چهار

رفتارهای منفی

رفتاریدن

<hr> مترادف رفتن : جارو کردن، روبیدن، روفتن | حرکت کردن، ذهاب، عازم شدن، کوچ کردن، نقل مکان کردن، سپری شدن، گذشتن، شباهت داشتن، شبیه بودن <hr> متضاد رفتن : آمدن، ایاب

مترادف رفتن : جارو کردن، روبیدن، روفتن | حرکت کردن، ذهاب، عازم شدن، کوچ کردن، نقل مکان کردن، سپری شدن، گذشتن، شباهت داشتن، شبیه بودن متضاد رفتن : آمدن، ایاب

رفتن

رفتن با ناز

رفتن به سفر زیارتی

رفتن به سینما

رفتن به مکانی مقدس

رفتن به کسی

<hr> مترادف رفتنی : عازم، مسافر، محتضر، مردنی

مترادف رفتنی : عازم، مسافر، محتضر، مردنی

رفتنی

رفته است

رفته بودم

<hr> مترادف رفته رفته : بتدریج، تدریجاً، کم کم، یواش یواش

مترادف رفته رفته : بتدریج، تدریجاً، کم کم، یواش یواش

رفته رفته

رفته گان

رفته گر

رفتگان

<hr> مترادف رفتگر : پیک بهداشت، جاروکش، سپور

مترادف رفتگر : پیک بهداشت، جاروکش، سپور

رفتگر

رفتی

رفتیم

رفتینگ

<hr> مترادف رفراندم : همه پرسی <hr> برابر پارسی : همه پرسی، همپرسی

مترادف رفراندم : همه پرسی برابر پارسی : همه پرسی، همپرسی

رفراندم

<hr> برابر پارسی : همه پرسی

رفراندوم

رفراکتومتر

رفرش

رفرف

رفرم

رفرنس

رفرنسدهی

رفرکتومتر

رفز

رفسنجان

رفسنگ

<hr> مترادف رفض : ارتداد، الحاد، بیدینی، ترک، رد، طرد

مترادف رفض : ارتداد، الحاد، بیدینی، ترک، رد، طرد

رفض

<hr> مترادف رفع : ازبین بردن، برطرف کردن، دفع، مدافعه، حل، ساماندهی، ضمه <hr> برابر پارسی : زدایش، برداشتن، برگرفتن

مترادف رفع : ازبین بردن، برطرف کردن، دفع، مدافعه، حل، ساماندهی، ضمه برابر پارسی : زدایش، برداشتن، برگرفتن

واژه های حرف "ر" - پیشنهاد کاربران