شعر کوتاه ژاپنی

شعر گفتن

<hr> برابر پارسی : چکامه سرایان، چامه سرایان

برابر پارسی : چکامه سرایان، چامه سرایان

شعرا

شعرای شامی

شعرای یمانی

شعرخطی

شعرخطی linear porety

شعردنگی

شعرغم برسرغم ریخته اینجاکه منم

شعرهای عاشقاه

شعری

شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی

شعری در بیان اوضاع و احوال

شعشه

<hr> مترادف شعف : خوشی، سرور، شادمانی، مسرت، نشاط، وجد <hr> متضاد شعف : حزن <hr> برابر پارسی : شادمانی، سرشادی، خشنودی

مترادف شعف : خوشی، سرور، شادمانی، مسرت، نشاط، وجد متضاد شعف : حزن برابر پارسی : شادمانی، سرشادی، خشنودی

شعف

شعف انگیز

شعفی

<hr> مترادف شعله : بارقه، جرقه، زبانه، سعیر، شراره، شرر، لهب، لهیب، وراغ <hr> برابر پارسی : اخگر، افرازه، تابش، زبانه، فروزینه

مترادف شعله : بارقه، جرقه، زبانه، سعیر، شراره، شرر، لهب، لهیب، وراغ برابر پارسی : اخگر، افرازه، تابش، زبانه، فروزینه

شعله

شعله اتش

شعله افشان

شعله افکن

شعله بر اوردن

شعله زا

شعله فروزان

شعله های اتش

شعله و لهیب

<hr> مترادف شعله ور : افروخته، زبانه کش، شرربار، شعله ناک، لاهب، لهیب گر، مشتعل <hr> برابر پارسی : فروزان

مترادف شعله ور : افروخته، زبانه کش، شرربار، شعله ناک، لاهب، لهیب گر، مشتعل برابر پارسی : فروزان

شعله ور

شعله ور بودن

شعله ور سازی

شعله ور شدن

شعله ور شده

<hr> برابر پارسی : افروختن

شعله ور کردن

شعله پخش کن

شعله چراغ

شعوانه

شعوبیه

شعوبیگر

شعوذه

<hr> مترادف شعور : آگاهی، ادراک، بینش، خرد، فهم، مخ، مدرک، مشعر <hr> برابر پارسی : خرد، دانایی، دانستگی، دریافتن، هوش

مترادف شعور : آگاهی، ادراک، بینش، خرد، فهم، مخ، مدرک، مشعر برابر پارسی : خرد، دانایی، دانستگی، دریافتن، هوش

واژه های حرف "ش" - پیشنهاد کاربران