عفوس

<hr> مترادف عفونت : بدبویی، بوی بد، تعفن، چرک، فساد، گندیدگی <hr> برابر پارسی : گندیدگی، بدبو شدن، پلشتی

مترادف عفونت : بدبویی، بوی بد، تعفن، چرک، فساد، گندیدگی برابر پارسی : گندیدگی، بدبو شدن، پلشتی

عفونت

عفونت ادراری عفونت مجرای ادرار

عفونت بسیار مسری

عفونت زایی

عفونت فرصت طلب

عفونت ناپیدا

عفونت ها

عفونت های بیمارستانی

عفونت های فرصت طلب

عفونی بودن

عفویدن

عفویه

<hr> مترادف عفیف : باآزرم، باتقوا، باحیا، باشرم، باعفاف، باعفت، پارسا، پاک، پاکجامه، پاکدامن، شریف، معصوم، نجیب <hr> متضاد عفیف : آلوده دامن، ناپاک <hr> برابر پارسی : پرهیزکار، پارسا، پاکدامن

مترادف عفیف : باآزرم، باتقوا، باحیا، باشرم، باعفاف، باعفت، پارسا، پاک، پاکجامه، پاکدامن، شریف، معصوم، نجیب متضاد عفیف : آلوده دامن، ناپاک برابر پارسی : پرهیزکار، پارسا، پاکدامن

عفیف

عفیفانه

عق

عقائد کاملیه

<hr> مترادف عقاب : آلغ، آله، شاهین | بازپرسی، تنبیه، مواخذه، مجازات <hr> برابر پارسی : شاهین، باز، همای، آگفت، شهباز، آله

مترادف عقاب : آلغ، آله، شاهین | بازپرسی، تنبیه، مواخذه، مجازات برابر پارسی : شاهین، باز، همای، آگفت، شهباز، آله

عقاب

عقاب گر

<hr> مترادف عقار : آب وزمین، املاک، سزا، کالا، متاع

مترادف عقار : آب وزمین، املاک، سزا، کالا، متاع

عقار

عقال

عقال گسیخیتن

<hr> برابر پارسی : باورها

عقاید

عقاید ایدئولوژیکی

عقاید شمردنی

عقاید هیتلری

<hr> مترادف عقب : پس، پشت سر، پشت، خلف، پی، پیرو، دنباله، دنبال، وارو، ورا، عقبه، فرزند، نسل <hr> متضاد عقب : پیش <hr> برابر پارسی : پی، دنبال، پس، پشت

مترادف عقب : پس، پشت سر، پشت، خلف، پی، پیرو، دنباله، دنبال، وارو، ورا، عقبه، فرزند، نسل متضاد عقب : پیش برابر پارسی : پی، دنبال، پس، پشت

عقب

<hr> برابر پارسی : دیر کرد

عقب افتادن

<hr> برابر پارسی : پس انداختن

برابر پارسی : پس انداختن

عقب انداختن

<hr> برابر پارسی : پس کشیدن

عقب بردن

عقب بودن

عقب رفتن

عقب روی

<hr> برابر پارسی : باز ماندن، واماندن

برابر پارسی : باز ماندن، واماندن

عقب ماندن

<hr> برابر پارسی : واپس مانده

برابر پارسی : واپس مانده

عقب مانده

عقب ماندگی ذهنی

عقب ماندگی فرهنگی

عقب نشستن

<hr> مترادف عقب نشینی : بازگشت، پسروی، گریز، هزیمت <hr> متضاد عقب نشینی : پیشروی <hr> برابر پارسی : واپس نشینی، پس رفتن

مترادف عقب نشینی : بازگشت، پسروی، گریز، هزیمت متضاد عقب نشینی : پیشروی برابر پارسی : واپس نشینی، پس رفتن

واژه های حرف "ع" - پیشنهاد کاربران