almonds

<hr> معنی : صدقه پخش کن، مامور خیرات <hr> معانی دیگر : امین صدقه رسان، مامور پخش صدقه و خیرات (از سوی کلیسا یا دربار)

معنی : صدقه پخش کن، مامور خیرات معانی دیگر : امین صدقه رسان، مامور پخش صدقه و خیرات (از سوی کلیسا یا دربار)

almoner

almood

almoravid

<hr> معنی : تقریبا، قریبا، بطور نزدیک <hr> معانی دیگر : نزدیک به، در حدود، در واقع

معنی : تقریبا، قریبا، بطور نزدیک معانی دیگر : نزدیک به، در حدود، در واقع

almost

almost always

almost as if

almost as though

almost at once

almost certain

almost certainly

almost certainly convergence

almost done

almost everywhere

almost fluent

almost forgot

almost never

almost over

almost surely

almost surely continuous

almost there

almost uniform convergence

<hr> معنی : صدقه، خیرات، خیر <hr> معانی دیگر : احسان، مبرت (مبرات)

معنی : صدقه، خیرات، خیر معانی دیگر : احسان، مبرت (مبرات)

alms

almsgiver

alnath

alnitak

alocrom

<hr> درخت صبر، صبر زرد، سگل، داربو، شب یار، عود، رادبو (از تیره ی thymelaeacfae و خانواده ی سوسن ـ بومی افریقا - دارای برگ های گوشتی و گل های زرد)، دارویی که از برگ گیاه صبر درست می شود و به عنوان مسهل کاربرد دارد

درخت صبر، صبر زرد، سگل، داربو، شب یار، عود، رادبو (از تیره ی thymelaeacfae و خانواده ی سوسن ـ بومی افریقا - دارای برگ های گوشتی و گل های زرد)، دارویی که از برگ گیاه صبر درست می شود و به عنوان مسهل کاربرد دارد

aloe

alofa

<hr> معنی : در هوا، در بالاترین نقطهء کشتی، بالا، در بالای زمین، در نوک، در فوق <hr> معانی دیگر : برفراز، از بالا، در پرواز

معنی : در هوا، در بالاترین نقطهء کشتی، بالا، در بالای زمین، در نوک، در فوق معانی دیگر : برفراز، از بالا، در پرواز

aloft

aloft winds

alogia

alogism

<hr> معنی : سلام <hr> معانی دیگر : (امریکا ـ هاوایی) الوها (واژه ی خوشامد یا بدرود)، درود، سلام، هاوایی خدا حافظ

معنی : سلام معانی دیگر : (امریکا ـ هاوایی) الوها (واژه ی خوشامد یا بدرود)، درود، سلام، هاوایی خدا حافظ

aloha

alohomora

alok

alon

<hr> معنی : تنها، یکتا، فقط، صرفا، یکتنه <hr> معانی دیگر : تک، به تنهایی، دست تنها، بی مانند، یکه، محضا

معنی : تنها، یکتا، فقط، صرفا، یکتنه معانی دیگر : تک، به تنهایی، دست تنها، بی مانند، یکه، محضا

alone

alonely

aloneness

aloner

<hr> معنی : جلو، پیش، موازی با طول، همراه، طول، در امتداد خط <hr> معانی دیگر : در امتداد، سرتاسر، در کنار، در راستای، درطول، به موازات، در خط، به جلو، رو به جلو، به پیش، با، در حال ادامه، در حال اجرا، اجرا، (عامیانه) حوالی، از درازا، در یک خط

معنی : جلو، پیش، موازی با طول، همراه، طول، در امتداد خط معانی دیگر : در امتداد، سرتاسر، در کنار، در راستای، درطول، به موازات، در خط، به جلو، رو به جلو، به پیش، با، در حال ادامه، در حال اجرا، اجرا، (عامیانه) حوالی، از درازا، در یک خط

واژه های حرف "a" - پیشنهاد کاربران