پیشنهاد کاربران

bi level

bi monthly magazine

bi objective

bi pedalism

bi ply fabric

bi specific

biaemv

bianisotropic

biantennary

biarticular

<hr> معنی : تعصب، پیشقدر، تمایل بیک طرف، سینه کش، مورب، تحت تاثیر قرار دادن، بیک طرف متمایل کردن، تبعیض کردن <hr> معانی دیگر : گرایش، تمایل، انحراف، خمش، سوگیری، کژگرایی، کژی، دارای گرایش کردن، کژگرای کردن، دارای انحراف کردن، تبعیض، سوداری، غرض، غرضمندی، مغرض بودن، (آمار) خطا، تورش، (خط یا سجاف یا نواره ی) اریب، درز اریبی، اریبی، (رادیو) نیروی محرک ورودی، بایاس، (مهجور) کج، یک وری، طرفداری، تبعی­ کردن

معنی : تعصب، پیشقدر، تمایل بیک طرف، سینه کش، مورب، تحت تاثیر قرار دادن، بیک طرف متمایل کردن، تبعیض کردن معانی دیگر : گرایش، تمایل، انحراف، خمش، سوگیری، کژگرایی، کژی، دارای گرایش کردن، کژگرای کردن، دارای انحراف کردن، تبعیض، سوداری، غرض، غرضمندی، مغرض بودن، (آمار) خطا، تورش، (خط یا سجاف یا نواره ی) ار

bias

bias against disconfirmatory evidence

bias and errors

bias belted tyre

bias current

bias error

bias free

bias from surrogate interviews

bias function

bias oscillator

bias ratio

bias selection

bias standard

bias towards

bias tyre

bias winding

<hr> معنی : پیشقدر دار <hr> معانی دیگر : پیشقدر دار

معنی : پیشقدر دار معانی دیگر : پیشقدر دار

biased

biased estimator

biased news

biased sample

biased statistic

biased test

biased toward

biased view

biasedly

biases

biasing

biassedness

biathlete

<hr> ورزش زمستانی شامل تیراندازی در حال اسکی کردن، ورزش دوگانه

ورزش زمستانی شامل تیراندازی در حال اسکی کردن، ورزش دوگانه

biathlon

biaxial crystal

biaxial loading

<hr> معنی : سینه بند، پیش بند بچه، نوشیدن، اشامیدن <hr> معانی دیگر : (پرندگان و حیوانات) سینه (به ویژه اگر به رنگ دیگری باشد)، پیش بند (که هنگام خوراک به کودک می پوشانند)، بخش پیشین و بالایی پیش بند یا روپوش، (قدیمی) می خواری کردن، دم به خمره زدن، مخفف:، انجیل، کتاب مقدس

معنی : سینه بند، پیش بند بچه، نوشیدن، اشامیدن معانی دیگر : (پرندگان و حیوانات) سینه (به ویژه اگر به رنگ دیگری باشد)، پیش بند (که هنگام خوراک به کودک می پوشانند)، بخش پیشین و بالایی پیش بند یا روپوش، (قدیمی) می خواری کردن، دم به خمره زدن، مخفف:، انجیل، کتاب مقدس

bibacity

bibasilar

bibble

bibidi

<hr> شرح تاریخچه کتابها، کتاب شناسی، کتابهای وابسته بیک مبحک

شرح تاریخچه کتابها، کتاب شناسی، کتابهای وابسته بیک مبحک

bibiliography

واژه های حرف "b" - پیشنهاد کاربران