پیشنهاد کاربران

block crack

block design

block diagonal matrix

block down

block error rate

block explorer

<hr> (امریکا) تخصیص بودجه از سوی دولت فدرال برای خرج به صلاحدید دولت ایالتی یا محلی، اعتبار مالی بی قید و شرط

(امریکا) تخصیص بودجه از سوی دولت فدرال برای خرج به صلاحدید دولت ایالتی یا محلی، اعتبار مالی بی قید و شرط

block grant

<hr> اتومبیل خود را جلو اتومبیل دیگر پارک کردن، راه ماشین دیگر را سد کردن

اتومبیل خود را جلو اتومبیل دیگر پارک کردن، راه ماشین دیگر را سد کردن

block in

block indicator

<hr> (یک قطعه گدازه ی سفت شده که گوشه دار است و سطح آن ناصاف می باشد) گدازه تکه

(یک قطعه گدازه ی سفت شده که گوشه دار است و سطح آن ناصاف می باشد) گدازه تکه

block lava

block of flats

block of postage stamps

block off

block off time

<hr> از پخش خبر جلوگیری کردن، سانسور کردن

از پخش خبر جلوگیری کردن، سانسور کردن

block out

block out time

<hr> (امریکا) مهمانی اهل محل (که در یکی از پارک ها یا خیابان های محله برگزار می شود و خیابان های اطراف را قرق می کنند)

(امریکا) مهمانی اهل محل (که در یکی از پارک ها یا خیابان های محله برگزار می شود و خیابان های اطراف را قرق می کنند)

block party

block play

block road

block sequence

block shape

block signalling

block signalling system

block station

<hr> روش تقسیم خط آهن به چندین بخش (blocks) و تنظیم حرکت قطارها توسط چراغ ها و علامت های خودکار (block signals) به طوری که مکان هر قطار در هر زمان بخصوصی مشخص باشد

روش تقسیم خط آهن به چندین بخش (blocks) و تنظیم حرکت قطارها توسط چراغ ها و علامت های خودکار (block signals) به طوری که مکان هر قطار در هر زمان بخصوصی مشخص باشد

block system

block the ball

<hr> 1- (متن یا فضا و غیره را) به طور مسدود کننده ای پر کردن 2- (توسط قطعات چوبی یا فلزی و غیره) بلند کردن

1- (متن یا فضا و غیره را) به طور مسدود کننده ای پر کردن 2- (توسط قطعات چوبی یا فلزی و غیره) بلند کردن

block up

<hr> معنی : جلو گیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع <hr> معانی دیگر : گرفتگی، بندان، بازداری، ممانعت، جلوگیری، انسداد، محاصره

معنی : جلو گیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع معانی دیگر : گرفتگی، بندان، بازداری، ممانعت، جلوگیری، انسداد، محاصره

blockage

blockage factor

blockages

<hr> معنی : بمب دارای قدرت تخریبی زیاد، شخص یاچیز خیلی موثر و سخت <hr> معانی دیگر : بمب بزرگی که یک بلوک شهری را نابود می کند، بمب شهر شکن، (شخص یا چیز) بسیار موثر، (فیلم یا کتاب و غیره) پرجاذبه، بسیار موفق

معنی : بمب دارای قدرت تخریبی زیاد، شخص یاچیز خیلی موثر و سخت معانی دیگر : بمب بزرگی که یک بلوک شهری را نابود می کند، بمب شهر شکن، (شخص یا چیز) بسیار موثر، (فیلم یا کتاب و غیره) پرجاذبه، بسیار موفق

blockbuster

blockbusters

blockchain

blockchain state

blockchains

blocked

blocked call

blocked call delayed

blocked call held

blocked call released

blocked curing agent

blocked impedance

blocked reading frame

blocked shot

blocked up

<hr> بندآور، بندآر، دارویی که جلو برخی فعل و انفعالات بیوشیمی را می گیرد، (فوتبال امریکایی) بازیکن تیم حمله (که کارش حایل شدن بین همبازی خود و حریفان مدافع است)

بندآور، بندآر، دارویی که جلو برخی فعل و انفعالات بیوشیمی را می گیرد، (فوتبال امریکایی) بازیکن تیم حمله (که کارش حایل شدن بین همبازی خود و حریفان مدافع است)

blocker

blocker bug

<hr> معنی : ادم خرف و بی هوش <hr> معانی دیگر : کله خر، احمق، بی کله

معنی : ادم خرف و بی هوش معانی دیگر : کله خر، احمق، بی کله

واژه های حرف "b" - پیشنهاد کاربران