chlorination

<hr> معنی : کلرین <hr> معانی دیگر : (شیمی) کلر (عنصر شیمیایی سبز مایل به زرد که زهرین و گازدار و بدبو است - نشان آن: cl وزن اتمی: 35/453، شماره ی اتمی: 17، نقطه ی ذوب: -100/98c، نقطه ی جوش: -34/05c)

معنی : کلرین معانی دیگر : (شیمی) کلر (عنصر شیمیایی سبز مایل به زرد که زهرین و گازدار و بدبو است - نشان آن: cl وزن اتمی: 35/453، شماره ی اتمی: 17، نقطه ی ذوب: -100/98c، نقطه ی جوش: -34/05c)

chlorine

chlorine contact chamber

chlorine demand

chlorine dose

<hr> غلظت اب دریا علوم نظامى : میزان کلرینه بودن اب علوم دریایى : میزان کلرینه بودن اب

غلظت اب دریا علوم نظامى : میزان کلرینه بودن اب علوم دریایى : میزان کلرینه بودن اب

chlorinity

chloroma

chlorophyte

<hr> (گیاه شناسی) بیماری گیاهان که در آن گیاه رنگ سبز خود را از دست می دهد، یرقان سفید، سبزرنگی زنان کم خون

(گیاه شناسی) بیماری گیاهان که در آن گیاه رنگ سبز خود را از دست می دهد، یرقان سفید، سبزرنگی زنان کم خون

chlorosis

chmpion

cho dofu

cho shizo

choana

choanae

choanephora

choanocytes

choas

choatic

chobby

<hr> معنی : گوه، کیپ، محکم کردن، از حرکت بازداشتن <hr> معانی دیگر : کاملا پر، به هم چپیده، گوه (تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد)، پر کنک (هر چیزی که برای پر کردن درز یا فضای خالی به کار می رود)، اکنه، زاموسقه، (کشتیرانی) قلاب طناب، بست طناب، با گوه محکم یا ثابت کردن، با گوه یا تراشه کیپ کردن، تکه چوبی که چر&nbsp; یا چلیکی را ازغلتیدن بازمیدارد، باچوب محکم کردن، محکم، سفت

معنی : گوه، کیپ، محکم کردن، از حرکت بازداشتن معانی دیگر : کاملا پر، به هم چپیده، گوه (تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد)، پر کنک (هر چیزی که برای پر کردن درز یا فضای خالی به کار می رود)، اکنه، زاموسقه، (کشتیرانی) قلاب طناب، بست طناب، با گوه محکم یا ثابت کردن، با گوه یا تراشه کیپ کردن،

chock

chock back

<hr> کاملا پر، مالامال، لبالب، کیپ، پرشده، گرفته، مالامال پرشده

کاملا پر، مالامال، لبالب، کیپ، پرشده، گرفته، مالامال پرشده

chock full

chock up

<hr> پر، کیپ، مملو، به هم چپیده، (کشتیرانی) کاملا کشیده (در مورد طناب)، خفت، (کشتیرانی - در مورد پرچم و غیره) کاملا افراشته، بالا کشیده، بهم متصل وپیوسته، شلوه

پر، کیپ، مملو، به هم چپیده، (کشتیرانی) کاملا کشیده (در مورد طناب)، خفت، (کشتیرانی - در مورد پرچم و غیره) کاملا افراشته، بالا کشیده، بهم متصل وپیوسته، شلوه

chockablock

chocke

chocked

chocking

choco

chocoholic

<hr> معنی : کاکائو، شکلات، شوکولات، شوکولاتی <hr> معانی دیگر : آب نبات شکلاتی، دارای شکلات، ساخته شده از شکلات، رنگ قهوه ای مایل به قرمز، شکلاتی

معنی : کاکائو، شکلات، شوکولات، شوکولاتی معانی دیگر : آب نبات شکلاتی، دارای شکلات، ساخته شده از شکلات، رنگ قهوه ای مایل به قرمز، شکلاتی

chocolate

chocolate agar

chocolate bar

chocolate bars

chocolate beverage

chocolate brownie

chocolate cake

<hr> نان شیرینی دارای مخروطک های شکلات (و گاهی جوز)

نان شیرینی دارای مخروطک های شکلات (و گاهی جوز)

واژه های حرف "c" - پیشنهاد کاربران