general interest

general journal

general jurnal

general knowledge

general lack of interest

general linear model

general manager

general managment

general map

general material designation

general meeting

general mental

general motive

general obligation bonds

general office

general outlook

general packet radio service

general partner

general partnership

general perpouse

general physician

general practice

general practitional

<hr> پزشک عمومی، پزشکی که تخصص ویژه ای ندارد، طبیب امرا­ عمومی، پزشک بیماریهای عمومی

پزشک عمومی، پزشکی که تخصص ویژه ای ندارد، طبیب امرا­ عمومی، پزشک بیماریهای عمومی

general practitioner

general problem solver

general procedure

general provisions

general public

<hr> <b>معنی</b> : هر کاره <hr> <b>معانی دیگر</b> : همه کاره، همه فن حریف، دارای کاربردهای متعدد، مناسب کاربرد عمومی، بدرد هر کاری خورنده

معنی : هر کاره معانی دیگر : همه کاره، همه فن حریف، دارای کاربردهای متعدد، مناسب کاربرد عمومی، بدرد هر کاری خورنده

general purpose

general purpose computer

general purpose map

general quarters

general release

general relief

general reserve

general resistance

general rule

general rule of thumb

general sense

general service

general share model

general soleymani

general specifications

<hr> مغازه ای که در آن کالاهای متنوعی با هم (نه در بخش های مجزا) به فروش می رسند، مغازه ی فروش خواربار و اسباب منزل، فروشگاه، فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده

مغازه ای که در آن کالاهای متنوعی با هم (نه در بخش های مجزا) به فروش می رسند، مغازه ی فروش خواربار و اسباب منزل، فروشگاه، فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده

واژه های حرف "g" - پیشنهاد کاربران