leg in a cast

leg in cast

leg of the journey

leg of the tour

leg pulling

leg raise

leg region

leg up

<hr> پا گرم کن (انواع پوشش های پا که رقصگران و غیره می پوشند)

پا گرم کن (انواع پوشش های پا که رقصگران و غیره می پوشند)

leg warmers

legacies

<hr> معنی : اری، میرای <hr> معانی دیگر : ارث، مرده ریگ، میراث، ترکه، ماترک، ارثیه، (مجازی) بازمانده، یادبود، میراک، ارک

معنی : اری، میرای معانی دیگر : ارث، مرده ریگ، میراث، ترکه، ماترک، ارثیه، (مجازی) بازمانده، یادبود، میراک، ارک

legacy

legacy approach

legacy issue

legacy system

legacy technology

legacy time

<hr> معنی : شرعی، قانونی، حقوقی، مشروع <hr> معانی دیگر : روا، مطابق قانون، دادیکی، مشروع (در برابر: غیرقانونی illegal)، وابسته به وکلای دادگستری، وابسته به علم حقوق، قضایی، (الهیات مسیحی) وابسته به احکام موسی، وابسته به این فلسفه: رستگاری جاودانی بیشتر در اثر کارهای نیک حاصل می شود تا مشیت الهی و قسمت

معنی : شرعی، قانونی، حقوقی، مشروع معانی دیگر : روا، مطابق قانون، دادیکی، مشروع (در برابر: غیرقانونی illegal)، وابسته به وکلای دادگستری، وابسته به علم حقوق، قضایی، (الهیات مسیحی) وابسته به احکام موسی، وابسته به این فلسفه: رستگاری جاودانی بیشتر در اثر کارهای نیک حاصل می شود تا مشیت الهی و قسمت

legal

legal ability

legal act

legal advice

legal adviser

legal assistance

legal authority

legal capacity

legal challenge

legal claim

legal commitments

legal competency

legal compliance

legal considerations

legal custody

legal dispute

legal duty

<hr> (امریکا - خودمانی) وکیل مبرز، وکیل دادگستری زبر دست

(امریکا - خودمانی) وکیل مبرز، وکیل دادگستری زبر دست

legal eagle

legal effect

legal entities

legal entity

legal exposure

legal fiction

legal guardian

<hr> (امریکا) تعطیل رسمی، تعطیلات رسمی وقانونی

واژه های حرف "l" - پیشنهاد کاربران