multilateral peace talks

multilateralism

multilaterally

multilayer perceptron

multilayer perceptron neural network

multilayer perceptron neural networks

multilayered

multileg

multileg intersection

multilevel governance

multiline retail

multiline variety

multilineage

<hr> وابسته به چند زبان، به چند زبان، چند زبانه، چندزبانی a multilingual dictionary واژنامه ی چند زبانی

وابسته به چند زبان، به چند زبان، چند زبانه، چندزبانی a multilingual dictionary واژنامه ی چند زبانی

multilingual

multilingual staff

<hr> روانشناسى : چندزبانگى

multilingualism

multiliteracy

multiloculate

<hr> (آمیخته ای از چند رسانه مثلا رادیو و تلویزیون و فیلم برای آموزش یا تبلیغ بازرگانی و غیره) چند رسانه ای

(آمیخته ای از چند رسانه مثلا رادیو و تلویزیون و فیلم برای آموزش یا تبلیغ بازرگانی و غیره) چند رسانه ای

multimedia

multimedia message service

multimedia rich

multimedia ringback tone

multimedia tour

multimembrane

multimepia

multimeric

multimessenger astrophysics

<hr> الکترونیک : سنجه چند کاره

الکترونیک : سنجه چند کاره

multimeter

<hr> چندوجهى روانشناسى : چندنمایى

چندوجهى روانشناسى : چندنمایى

multimodal

multimodal treatment

multimodality

<hr> وابسته به چند ملت، چند ملیتی، چند مردمگانی، (وابسته به شرکت بزرگ که در چند کشور شاخه و کارخانه دارد و یا اشخاصی از چند کشور مالک آن هستند) چند ملیتی، شرکت چند ملیتی

وابسته به چند ملت، چند ملیتی، چند مردمگانی، (وابسته به شرکت بزرگ که در چند کشور شاخه و کارخانه دارد و یا اشخاصی از چند کشور مالک آن هستند) چند ملیتی، شرکت چند ملیتی

multinational

multinational company

multinational force

multinational operation

multinational operation commander

multinational operation forces

multinational operation theatre

multinational staff

multinodular

<hr> (زنی که برای بار دوم آبستن است و یا بیش از یک بار زایمان کرده است) چند شکم زاییده، چندزا

(زنی که برای بار دوم آبستن است و یا بیش از یک بار زایمان کرده است) چند شکم زاییده، چندزا

واژه های حرف "m" - پیشنهاد کاربران