nelly

nelow

<hr> (گیاه شناسی) لاله مردابی، ثعله باقلی، نلومبو (جنس nelumbo از تیره ی nelumbonaceae که از سوسن های آبی بوده و برگ های بشقابی دارد) (nelumbium هم می گویند)، نیلوفر یا سوسن آبی

(گیاه شناسی) لاله مردابی، ثعله باقلی، نلومبو (جنس nelumbo از تیره ی nelumbonaceae که از سوسن های آبی بوده و برگ های بشقابی دارد) (nelumbium هم می گویند)، نیلوفر یا سوسن آبی

nelumbo

nematoblastic texture

nematocide nematicide

nematoda

<hr> (جانورشناسی - کرم شناسی) نخسانه (از شاخه ی nemata ـ معمولا از کرم های انگلی هستند)

(جانورشناسی - کرم شناسی) نخسانه (از شاخه ی nemata ـ معمولا از کرم های انگلی هستند)

nematode

nematomorpha

<hr> معنی : کینه جویی، انتقام، قصاص <hr> معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) الهه ی انتقام، نمسیس، سزا، بادافره، کیفر، مکافات، انتقام گیر، سزادهنده، کیفربخش، الهه انتقام

معنی : کینه جویی، انتقام، قصاص معانی دیگر : (اسطوره ی یونان) الهه ی انتقام، نمسیس، سزا، بادافره، کیفر، مکافات، انتقام گیر، سزادهنده، کیفربخش، الهه انتقام

nemesis

nemeth

nemeziz

nemo

nemo dat good non habit

nemo dat quod non habet

nendoroid

nenni

neo assyrian period

neo babylonian period

neo hippocratism

neo luddism

neo nazi

neo nazism

neo noir

neo tourism

neoadjuvant

neoanalysts

neoanalytic

neobalaenidae

neobladder

neoblastic

neoclassical

neoclassical realism

neocolonial

neocon

neoconservatism

<hr> (کالبد شناسی - لایه ی نازک و خاکستری و بیرونی مغز سر) نو پوسته ی مغز، نو قشر

(کالبد شناسی - لایه ی نازک و خاکستری و بیرونی مغز سر) نو پوسته ی مغز، نو قشر

neocortex

neocracy

neoendemic

neofunctionalism

neogrammarians

neoliberal

<hr> معنی : نوسنگی، وابسته به عصر حجر جدید <hr> معانی دیگر : (زمین شناسی) نوسنگی (حدود 8000 تا 3500 سال پیش از میلاد)

معنی : نوسنگی، وابسته به عصر حجر جدید معانی دیگر : (زمین شناسی) نوسنگی (حدود 8000 تا 3500 سال پیش از میلاد)

neolithic

neolithic revolution

neologise

<hr> معنی : واژه جدید، نوواژه، لغت اختراعی <hr> معانی دیگر : (واژه ی نو یا معنی تازه برای واژه ی موجود) نو واژه، نوچم، معنی جدید

معنی : واژه جدید، نوواژه، لغت اختراعی معانی دیگر : (واژه ی نو یا معنی تازه برای واژه ی موجود) نو واژه، نوچم، معنی جدید

neologism

neologisms

<hr> طرفدارواژه های یا بکار بردن واژه های نو، متجدد

طرفدارواژه های یا بکار بردن واژه های نو، متجدد

واژه های حرف "n" - پیشنهاد کاربران