صفحه اصلی
فرهنگ معین
واژه های حرف "پ" - فرهنگ معین
پش
پشام
پشت
پشت بام
پشت بند
پشت به پشت دادن
پشت دادن
پشت داشتن
پشت دری
پشت دست خاییدن
پشت دستی
پشت رو
پشت مازه
پشت ماهی
پشت میز نشین
پشت نهادن
پشت نویسی
پشت پا زدن
پشت پایی
پشت کار
پشت کار داشتن
پشت گرمی
پشت گلی
پشت گوش انداختن
پشتاره
پشتاپشت
پشتدار
پشته
پشتو
پشتوار
پشتواره
پشتوان
پشتوانه
پشتک
پشتک وارو
پشتی
پشتی کردن
پشتیبان
پشتیبانی
پشل
پشلنک
پشلنگ
پشم
پشم ریختن
پشم علی شاه
پشم کشیدن
پشماق
پشمالو
بیشتر