صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد
از خاصیت انداختن
از خاطر زدایی
از خانواده سلطنتی
از خانواده گل سرخ
از خاک در اوردن
از خستگی بیرون اوردن
از خشکی در اوردن
از خصاصی انسانی محروم شدن
از خط خارج شدن
از خط خارج شدن ترن
از خط خارج کردن
از خطر اگاهانیدن
از خطر نابودی نجات دادن
از خلال ابر یا مه پدیدار شدن
از خواب برخاستن
از خواب بیدار شدن
از خواب بیدار کردن
از خواص جنسی محروم کردن
از خود بی خود
از خود بیخود شدن
از خود بیخود کردن
از خود بیخودی
از خود دور کردن
از خود راضی
از خود راضی گری
از خود سلب کردن
از خود ندانستن
از خود گذشته
از خود گذشتگی
از خوشی جست وخیز کردن
از درازا
از درازی
از درجه اعتبار ساقط کردن
از درجه بالا
از درون
از درون و بیرون
از دست باز کردن
از دست دادن
از دست دادن رنگ
از دست دادن صفات انسانی
از دست دادنی
از دست دادگی
از دست رفته
از دست ندادن
از دست ندادنی
از دستور خارج کردن
از دل
از دم قیچی رد کردن
بیشتر