صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد
انتقال مالکیت
انتقال موروثی
انتقال پذیر
انتقال پذیری
انتقال گرما
انتقال گیرنده
انتقال یافته
انتقالی
انتقام
انتقام جو
انتقام جویی
انتقام کشیدن
انتقام گرفتن
انتقام گیرنده
انتقامجو
انتقامجویی
انتقامی
انتن
انتن بشقابی
انتن هوایی رادیو
انتها
انتهای بسته لوله اب یا مجرا
انتهای تاریانخ
انتهای دم نهنگ
انتهای شل هر چیزی
انتهای قسمت عقبی کشتی
انتهایی
انتگرال
انتی بیوتیکی بفرمول
انتیم
انتیمون
انثی
انجام
انجام با مهارت
انجام داد
انجام دادن
انجام دهنده
انجام رسانی
انجام سریع
انجام شدنی
انجام شده
انجام شده با دست
انجام شده بدون تاخیر
انجام مسابقه بنوبت
انجام نشده
انجام وظیفه کردن
انجام پذیر
انجام کاری بیش از حد وظیفه
بیشتر