صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
باززایی
بازسازی
بازشناخت
بازشناختن
بازشناسی
بازماندن
بازمانده
بازمانده کردن
بازماندگی
بازنده
بازنشاندن
بازنشسته
بازنشسته دانستن یا شدن
بازنشسته کردن یا شدن
بازنشستگی
بازنمود کردن
بازنو کردن
بازنواخت
بازنوکنی
بازنگری
بازو
بازو بسته شونده
بازوبند
بازودسته
بازور
بازور بیرون کشیدن
بازور خارج شدن
بازور پرتاب کردن
بازور کشیدن
بازوچه
بازوچهای
بازوکا
بازوی در
بازوی دروازه
بازویی
بازپخش
بازپرس
بازپرسازی
بازپرسی
بازپرسی قانونی
بازپروری
بازپسین
بازکننده
بازگذشتی
بازگرداندن
بازگردانی
بازگشایی
بازگشت
بیشتر