صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ت" - مترادف و متضاد
توام
تواما رشد کردن
توان
توان بود
توان دوم
توان سنج ولتاژ برق
توان سوم
توان عملیاتی
توان فرسا
توان چهارم
توان یابی
توانا
توانا بر همه چیز
توانا ساختن
توانایی
توانایی خندیدن
توانایی داشتن
توانبخشی
توانبخشی کردن
توانستن
توانسوز
توانفرسا
توانمند
توانمندی
توانگر
توانگر کردن
توانگری
توأم کردن
توبر
توبره
توبه
توبه دادن و بخشیدن
توبه ناپذیر
توبه ناپذیری
توبه و طلب بخشایش
توبه کار
توبه کردن
توبهآمیز
توبهدار
توبهکار
توبیخ
توبیخ امیز
توبیخ بیجا
توبیخ شدن
توبیخ ملا یم
توبیخ نفس
توبیخ و ملامت کردن
توبیخ کردن
بیشتر