صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "خ" - مترادف و متضاد
خودکار کردن
خودکاربطور غیر ارادی
خودکاری
خودکام
خودکامانه
خودکامه
خودکامگی
خودکامی
خودکش
خودکشی
خودکشی کردن
خودکفا
خودکفایی
خودکور
خودگانی
خودگرانی
خودگردان
خودگمارده
خودی
خودیابی
خودیاری
خور
خوراندن
خوراک
خوراک ابکی
خوراک اسفناج
خوراک اصلی
خوراک حیوانات
خوراک دادن
خوراک دستور
خوراک دهنده
خوراک دوا یا شربت
خوراک راگو با لوبیا سبز
خوراک رایگان
خوراک رشته فرنگی
خوراک سرپایی
خوراک شناس
خوراک لذیذ
خوراک لوبیای پر ادویه
خوراک مختصر
خوراک نرم و رقیق
خوراک همه چیز درهم
خوراکی
خورجین
خورد
خورد کردن
خورد کردنی
خوردن
بیشتر